----------------------------------
نامهی ئهو گهنجهی که بۆ ئاشتی ئاگری له جهستهی خۆی بهردا
(فرات ئیزگین)ی تهمهن (15) ساڵ خهڵکی شاری (مێردین)ی باکوری کوردستان که له پێناو شهرمهزارکردنی گۆشهگیری دژوار لهسهر عهبدوڵا ئۆجهلان رۆژی سێشهمه (2011/12/13) له ناوچهی میدیای مێردین ئاگری له جهستهی بهردابوو و له ئاکامدا گیانی له دهست دابوو، له نامهیهکدا که له دوای خۆی بهجێی هێشتبوو دهڵێت: "من دهمهوێ ببم به دهنگی ئاشتی".
ئهمڕۆ چوارشهمه تهرمى فرات ئیزگین له گوندى "باهوارێ" ناوچهى میدیاتى شارى مێردین له مهراسیمێکدا بهخاک سپێردرا. له مهراسمهدا شارهدارى نسێبین (ئایشه گۆککان)، جێگرى شارهدارى قۆسهر (شهریفه ئاڵپ)، نوێنهرانى کۆمهڵهى بنهماڵهى لێقهوماوانى شهڕ، بهرێوهبهرانى (BDP) شارى مێردین و ناوچهکانى دهوروبهرى بهشدار بوون.
له دواى بهخاکسپاردنى فرات ئیزگین، (محهمهد ئهمین ئاکای) ئهندامى مهجلیسى شارهوانى میدیات، ئهو نامهیهى خوێندهوه که "فورات ئیزگین" له دواى خۆى بهجێی هێشتبوو.
فرات ئیزگین له نامهکهیدا بهو شێوهیه باس له ئامانجى چالاکیهکهى خۆى دهکات:
"سهرهتا من له سهر ئیزنى بهرێز عهبدوڵڵا ئۆجهلان و ههموو گهلى کورد ئهم چالاکییه پێک دێنم. من ئێستا ئاگر له جهستهم بهر دهدهم، بهڵام دهبێ لهبیر نهکرێ که ئهم چالاکییه بۆ گهلهکم ئهنجام دهدهم. من دهمهوێ ببم به دهنگى ئاشتی. وهکوو ئهو ههڤاڵانهمان که ئاگریان له جهستهى خۆیان بهرداوه. گڵکۆکهم به ئاڵاى کوردستان بخهمڵێنن. من ههموو گهلى کوردستان و گهریلاکانمان به رێز و خۆشهویستیهوه له ئامێز دهگرم."
----------------------------------------
خانزادەکانی کورد برۆ فێکری قەزافی
من با سند و مدركى كه عليه اينجانب در انترنت و بعضى از سايتها در مورد بالا كشيدن مقدارى يورو منتشر شد كاملا بى اعتنايى كردم تا اينكه از من در يكى از دادگاههاى شهر سليمانيه شكايت شد و انجا هم پيروز شدم . واى چه روزى بالاخره هر جا ميرفتم احساس خطر آبروريزيم بيشتر و بيشتر ميشد چون من به زبان انگليسى مسلط هستم فردى شناخته شده هم هستم و اكثر كشورهاى اروپايى هم كه مسافرت ميروم بچه ها دم دست هستند و تا اينكه روزى در يكى از همين كشورها بود و پليس وارد سالنى كه ما رفته بوديم شد و زبان انگليسى ديگر كارساز نبود و......... هشدار آنها را جدى گرفتم و براى ختم اين دردسرى كه به خاطرش حزب محبوبم را به چالش كشيده بودم بدهيم را به صاحبش پست دهم ! حالا كى ميدونست اين همه سمج بازى براى چى بود.؟ قدرتم در دادگاههاى سليمانيه بود؟امتحان از حكومت اقليم و دادگاه بود؟ قلدرى و رزمايشش بود؟ بى سوادى سياسى بود؟دبه در آوردن بود؟درسى بود براى آنانى كه به اينجانب اعتماد ميكنند؟ پشتوانه قوى دارم؟ فضا سازى براى مطرح كردنم بود؟من كى هستم ??حالا اين مدافعان حقوق ملت كورد هم سكوت تشكيلاتى را كى ميشكنند بماند.! اين داستان به خاطر طولانى شدنش ١٢
///////////////////////////////
کشتن این دختر به دستور خانزاده مهتدی بوده که اربابش یادش داده است
..................
اين بار ساكت ميشويم چون اين افتضاحات هم وسيع است ،تكذيب مثل هميشه..
اصلا بندازيد پاى ((نه ياران)). آسوده كنيد خود را!!!!!
اصلا بگيد از ما نبوده
و اصلا..
///////////////////////
سال هشتاد و چهار فریاد زدیم عامل قتل باید علنن محاکمە شود. نشد. مارا گرفتند کە چرا همچین خواستەای داری؟ الان هم میگویم عامل قتل یلدا باید علنن محاکمە شود. در دادگاه علنی و با حضور هیئت منصفە و وکیل برای قاتل و مقتول. در دادگاه شفاف و علنی باید ثابت شود قتل یلدا عمد بود یا غیر عمد و مجازات متناسب با جرم در نظر گرفتە شود. خواست ما عدالت و شفافیت است
///چە اینور چە آنور.
///////////////////////////////
خواهر بزرگوارم رویا جان وقتیکه یک جامعه بیمار باشد طبیعتا سران و مسئولینش هم به این بیماری مبتلا میشوند احزاب کردی هم از درون این جامعه ناسالم برخواسته اند و کم و بیش به حالات روانی مبتلا هستند حذف مخالف حذف منتقد همیشه در بین احزاب و سیاستمداران خاورمیانه بخصوص ایرانی و کردستانی رسم بوده است کشتن این دختر محنتزده همدر این چهارچوب قرار دارد در دوماه پیش از راه ام اس ان با ایشان از راه یکی از دوستانش که در سویس بر سر میبرد ایمیل ایشان را پیدا کردم با ایشان نزدیک به 20 دقیقه ای گفتگو کردم اینطور وانمود میشد که از وضع موجود ناراضی بود و خیلی در باره آمدن به اروپا حرف میزد که در روز شنبه یکی از نوشتهای ایشان را منتشر میشود بقول خودش چندباری در اردوگاه زندانی شده بود به این خاطر اینکه از یکی از مسئولین شکایت کرده بود مورد اذیت و آزار قرار گرفته بود من کشتن ایشان را قتل عمده میدانم که برای فاش نشدن راصی پنهانی ایشان را از سر راه خویش برداشتند این تفکر بیمار در خاورمیانه رسم است انتقاد گریزی شده کار دوستان ما در گفتار یک چیز دیگرند و در رفتار یک دیکتاتور خودساخته بیمار از شخصی بتی میسازند متاسفانه این بیماری در بین ملت ستمدیده کرد رسم بوده است و از این بگذریم احزاب کردی درست است رنگ و بوی سیاسی را به خود گرفته است اماعملکرد و رفتارشان همان شیخ و دراویشی است که شیخ فلان با باندش برای ارشاد به دهکدها و روستاها و شهرها سفر میکردند و جنونوار به سر و کله خویش میکوبیدند و تیغ قرت میداند و به بدن خویش سیخ میزدند متاسفانه رهبران کرد و احزاب سیاسی کرد هم در همان چهارچوب هستند اما ذکر کردن و تالیله کردنش را برداشته اند با تشکر ساموئیل کرماشانی با درود فراوان به خواهر عزیزم رویا جان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر