بیمارانی روانی که مبتلا به چند نوع بیماری روانی هستند چه کسانی هستند؟
کمی در باره بیمارانی که دست به عمل فیزیکی دست میزنند این افراد بیشتر در زمان بچکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند بعضی بخاطر نبودن سرپرست و ول بودن در خیابانها مورد اذیت و آزار جنسی قرار گرفته اند همین دلیل باعث میشود که این چنین افراد بیشتر کینه ای باشند و در برابر هر حرفی که از این و اون میشنوند حتی اگر هم درست نباشد دست به واکنش عمل فیزیکی میزنند انسان میتواند از دو زاویه این موضوع را بررسی کنید 1 که شکی در آن نیست آزار جنیسی در زمان بچگیست و دوم ترویج خشونت در یک سیستم خانوادگیست که از یک تفکر کینه توزانه برمیخیزدمثل احزاب کردی و ایرانی ما که تماما از پائین به بالا بیمار هستند و این بیماری خودپسندی و خودخواهی و خودبزرگبینیست که باعث دودستگی و عدم اتحاد ما شده است یعنی سران بیمار بیشتر این بیماریهای ناخودآگاه در میان ایرانیان و کردها گسترش بخشیده اند برای نمونه اگر دیدند که افرادی مستقل مقالاتی بر اساس خواستها و میل این بیماران نباشد منتشر میکنند بلافاصله دشمنش میشوند و حتی بزدلانه تهمتهای ناروا بهش میزنند البته ناگفته نماند تحت نام کمیته به ایران سفر میکنند و در ایران خانه و زمین میخرند و شب و روز در سفارت رژیم هستند این هم اسمش سیاست بیمارگونه احزاب شکستخورده ما میباشد ملتهای که بزرگترین دشمن خود هستند ملت کرد میباشد یکی از بیماریهای که من در رفتار ملتم مشاهده نموده ام کینه توزی بیش از حد نسبت به یکدیگر است این کینه توزی و دشمنی با بیگانه گان ندارند بلعکش اگر با یک بیگانه درگیر بشوند زود با او صلح میکنند و برادر ناتنی میشوند لاکن دربرابر برادران خویش چنین نیستند این بیماری باید روزی بر روی صفحه ی تلویزیونها بیایند و در باره اش بحثهای طولانی بشود شاید این مردمان به خود بجنبند خود را از این بیماری رها سازند بیماری دیگری که در میان این ملت ستمدیده میبینم برتری طلبیست که یک بیماری خطرناکیست باید چاره اندیشی نمود در این باره نمونه سوم این است مزدوری برای بیگانه گان است یا آنهایکه به بیماری جنون ضد کرد مبتلا شده اند برای آنها مزدری و دست به خودفروشی میزنند برای پول و ثروت خود را و شرافت و کرامت انسانی خویش را میفروشند البته این بیماری متاسفانه در میان ملت فارس هم دیده میشود چرا چون آنها هم بخشی از کردها میباشند من وارد ملیتهای دیگر نمیشوم چرا چون این مقاله در باره افراد مبتلا به بیماریهای روانی از نوع متوصل به خشونت که از یک عوارض روانی زمان کودکیست که بیشتر این عوارض تجاوز جنسی میباشد و به اضافه رفتارهای ناهنجار اجتماعی دراین باره بیماریهای دیکر در یک جامعه بیمار مثل جامعه خاورمیانه است.
افرادی که در زمان بچگی مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند تنفر و کنیه ی آنها در اولین مرحله به یک شخص است یعی شخصی که به آنها تجاوز جنسی نموده است بعدا این تنفر به خاطر شدت گرفتن این بیماری این تنفر فراوانتر میشود شخص بیمار از همه متنفر میشودونسبت به دیگران خیلی بی اعتماد و به شخص خودش نیز باور ندارند بر اثر فشارهای این بیماری بر روان ایشان و فشارهای درونیش کم کم از اجتماع و بدون هیچ دلیلی دست به خیالهای خودساخته خود مهم نشاندادن بزرگبینی میزند بیشتر این تحوالاتهای درونی ناسالم افراد بیمار روانی بخاطر رویدادهای تلخیست که در زمان کودکی بر او گذشته است همان تجاوز ی میباشد که توسط افراد بیمار در یک جامعه بیمار بر او شده است این افراد بیمار روانی که بر اثر فشارهای درونی و بغضهای ناخودآگاه وشدت تجاوزی که به ایشان شده است بعضی اوقات خود را خیلی مهم قلمداد میکنند و به این تفکر می افتند که کشوری با ایشان در حال جنگ است و یا کشوری و دولتی از وجود ایشان میترسد و این خیالبافی بیشتر جنبه شدت گرفتن حالت روانی و فشارهای درونی ایشان میرساند و در بعضی حالات در این فکر هستند که باعث کند شدن آنها در خواندن و یادگرفتن کشورهای ابرقدرت بوده اند یعنی میتوان خیلی از حرکات ناسالم و بیماربودن آنها را مشاهده نمود در عرصهای گوناگون برای نمونه کم خوابی بر اثر فشارهای درونی و خیالهای ناسالم و تخیلهای توهمگرای و زندگی نمودن همه ش با توهم و اوهامگرایی و مجسم نمودن چیزهای ناخودآگاه و باورنکردنی در مغز خویش و به هدر دادن انرژیهای خویش دست به چانه زنی و غیبت کردن پشت سر دیگرانی که ازشون خوششان نمی آیند برای خالی کردن بغضهای درونیشان که بعضی اوقات فشارش چندان کوبنده است شخص را به هر چیزی وادار میکند نمونه بارز دوم این است که ضعف است که ضعفشان چندان بزرگ است که برای پوشاندن ضعفهای خویش دست به دشمنی و کینه توزی میزنند یعنی این بیماریها مورد بر رسی قرار بدهیم خیلی زیاد هستند و گوناگون هستندمتاسفانه این بیماری بیشتر نزد کردها و ایرانیها هستند بر حسب آنچه من مشاهده نموده ام در رفتار و گفتارشان و کردارشان.
سئوال اینجاست آیا این افرادی که در زمان کودکی مورد اذیت و آزار جنسی قرار گرفته اند چه نوع برخوردی از خود نشانمیدهند و چه نوع رفتارهای ناهنجاری دارند ؟ من در اینباره توضیحی کوتاه میدهم البته نمونه زیاد است اگر بخواهیم به آنها تک به تک اشاره کنیم که در رفتار و عملکرده این نوع بیماران مشاهده شده است یکی از رفتارهای ناسالم و ضد اجتماعی آنها این است اگر زورشان به کسی برسد بخوبی با ایشان درگیر میشوند و دشمنی خویش را علیه فرد ادامه میدهند لاکن وقتیکه از سوی کسانی دیگر مورد ضربه قرار میگیرند و حتی کتک نیز میخورند ساکت میمانند و تسلیم ایشان میشوند این به دو دلایل مختلف میباشد 1 دور و بر افرد پر است و اعضای خانواده اش اینجا هستند و جواب هر خشونتی را با خشونت میدهند زود تسلیم فردی که کتکاریشان کرده است میشوند یعنی بعضیها دندانش شکسته میشود کتکاری خوبی دریافت میکنند میروند دستشان را میبوسند نمونه زیاد است اگر به آن اشاره کنم لاکن نمیخواهم یک مقاله کلی به یک مقاله فردی و شخصی تبدیل بشود.
بیشتر این بیماران به چند حالت روانی گونا گون در رفتار حرکات و گفتارشان دیده میشوند مثل جنون دوقطبی بیماری روانی از نوع مانی شیدا اسکیزوفرنی و پارانوئیدی البته این افراد کوک میشوند و در مقابل دست زدن به هر خشونتی از سوی افراد دیگر روانی پول دریافت میکنند من وارد جزئیاتش نمیشوم لاکن روزی با افرادی که سوظن دارند و یا از راه کامپیوتر کنترل شده اند به آنها ابلاق میشود و نام همرا با عکسشان منتشر میشود بعد از از اینکه بهشان هشدار داده بشود و نسخه ای به اداره پلیس و یک نسخه ی دیگر به روانپزشکان داده میشود.
با امید روزی خوش برای همه عزیزان با تشکر ساموئیل کرماشانی 2011/12/10برابر با روز جهانی حقوق بشر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر