زن و حق پایمال شده او بر بدنش. مریم مهدوی
اگر مردی بیا ایران و زن باش بیا و چون زنان این وطن باش
از دیدگاه اسلام ، قانون، دین، شرع و جامعه ی مردسالار جمهوری اسلامی ایران، زن چیزی نیست جز یک وسیله و یا بازیچه در دست مردان و آنقدر که یک مرد بر بدن زن حق دارد خود زن حقی بر بدنش ندارد ، مرد است که برای زن تعیین میکند
چه وقت و همراه چه کسی از بدنش لذت ببرد ، مرد است که برای زن تصمیم میگیرد سفر کند ، درس بخواند ، کار کند و یا حتی بچه دار شود یا نه ،با اجازه مرد است که زن میتواند بچه ای ناخواسته را سقط کند یا نه، زن هیچ حقی ندارد تا در رابطه با خصوصی ترین قسمت بدنش تصمیم بگیرد ، زن را به برده ای تبدیل کرده اند که باید در تمام امور مردها برایش تصمیم بگیرند ، حق مسلم یک انسان را از زنها گرفته اند (حق زن بربدنش) زنها انواع خشونتها را زیر چتر قانون و اسلام متحمل میشوند و از آنجاییکه در جمهوری اسلامی ایران اجرای قوانین، تابع سلیقه های دینی و سیاسی مجریان شده است ، در نتیجه فرصت مناسبی در اختیار نیروهای مخالف حقوق انسانی زنان قرار گرفته است برای سرکوب و تحقیر کردن زنان ایرانی .
حق زن بر بدنش : هر انسانی این حق را دارد که در آزادی کامل راجع به وضعیت بدنی خویش تصمیم گیری نماید ،حق بر بدن این اجازه را به شخص میدهد تا او نسبت به بدن خویش حس استقلال داشته به طوری که بدن بعنوان حریم خصوصی فرد در می آید ، هر گونه تعرض به این حریم، نقض یکی از حقوق بنیادین بشر شناخته میشود .
حق بر بدن تنها منظور رابطه جنسی نیست بلکه هر نوع حقی که مربوط به بدن شخص میباشد و نباید دیگران در باره بدن هر فرد تصمیم بگیرند .
از جمله موارد نقض حق زن بر بدنش در جمهوری اسلامی ایران :
1) حجاب اجباری : نوع پوشش فقط به خود فرد بر میگردد و در چارچوب حقوق اولیه هر فرد بر بدنش قرار دارد اما زن ایرانی برای نوع پوشش خود هیچ اختیاری ندارد در صورتی که داشتن یا نداشتن حجاب، انتخابی و کاملا شخصی است ، برخوردهایی که در سطوح مختلف با موضوع حجاب میشود حاکی از این است که " حق زن ایرانی بر بدنش و قدرت وی برای انتخاب نوع پوشش " آخرین ملاکی است که در قواعد و سیاست های مربوط به حجاب در نظر گرفته میشود . برخی علما حجاب را به یک اصل مسلم اسلامی تبدیل کرده اند آنهم به این دلیل که بدن زن را عامل فتنه و فساد میدانند و مردان را چون حیواناتی که نمیتوانند خودشان را کنترل کنند . ماده 638 قانون مجازات اسلامی: "زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد." برای پوشش مردان قانونی مشابه تصویب نشده است و از آنجاییکه حجاب اسلامی و نوع پوشش و آرایش مناسب در قوانین ایران به دقت تعریف نشده ، سالیان سال است زنان ایرانی که عموما با حجاب هستند را به بهانه ی بد حجابی اذیت و آزار و تحقیر میکنند ، مأمورین گشت ارشاد و منکراتی ها و گاهی قضات بنا به سلیقه های شخصی برخی زنان را به عنوان بد حجاب متهم کرده و آنها را محاکمه و محکوم می کنند، در صورتی که زن ایرانی هنوز نمیداند تعریف "بدحجابی" چیست؟ اما سالهاست که با این عناوین و کاملا غیر قانونی مجازات میشوند چون در قوانین ایران جرمی به عنوان "بدحجابی" نداریم .
2) سقط جنین و پیشگیری از بارداری : مخالفین سقط جنین، جنین را انسانی طبیعی دانسته اند که همچون سایر انسانها، حقوقی دارد و مهم ترین آن ، حق حیات و ادامه آن می باشد.در صورتیکه موافقان سقط جنین استدلال می کنند که هر فرد، در تصمیم گیری برای زندگی خود آزاد است ، بنابر این به همان اندازه که برای بچه دار شدن یا بچه دار نشدن ، حق تصمیم گیری دارد ، اگر خواسته یا ناخواسته نیز باردار شد، می تواند تصمیم بگیرد که جنین خود را حفظ یا سقط نماید و از آنجا که جنین جزوی از بدن مادر است با توجه و احترام به حق زن بر بدنش، این حق مادر است که برای بدن خود تصمیم بگیرد.
از آنجاییکه در ایران حقوق جنسی زنان به دست خودشان تعیین نمیشود سقط جنین هم مستثنا از این نقض حق و حقوق زنان نیست، روشهای جلوگیری از بارداری به دونوع قابل برگشت و غیر قابل برگشت است که زنان فقط در به کار گرفتن روشهای قابل برگشت ، مانند استفاده از قرص های ضد بارداری ، تا حدی آزادی عمل دارند و برای استفاده از روشهای غیر قابل برگشت یا حتی سقط جنین به اجازه کتبی شوهر نیاز دارند و این مردان هستند که تصمیم گیرنده برای بدن زن هستند و زن هیچ حقی بر بدنش ندارد ، در ایران سقط جنین با رضایت مردان و حضور آنان در شرایط خطر برای جان مادر و یا ناقص بودن جنین عملی بود. با تصویب دستورالعملی جدید، زنان میتوانند بدون حضور پدر جنین خود را سقط کنند با عنوان سقط درمانی، یعنی خطر جانی برای مادر در صورت ادامه بارداری و یا عقب افتاده و ناقصالخلقه بودن جنین به نحوی که نگهداری آن برای مادر ایجاد خطر کند از جمله مواردی است که در صورت وجود هر یک از آنها با درخواست مادر و با تشخیص سه نفر پزشک متخصص و تأیید پزشکی قانونی، مجوز سقط درمانی صادر می شود البته به شرط آنکه سن حاملگی کمتر از چهار ماه پس از لقاح باشد.. از آنجا که زنان ایران برای داشتن حق کامل بر بدن خود و در نتیحه رها شدن از بارداری ناخواسته راه بسیاری در پیش دارند، این قدم هر چند کوتاه را نیز باید به فال نیک گرفت .
3) خشونت : خشونت خانگی یکی از شایع ترین خشونت ها در ایران است که گاهن پنهان میماند خشونت خانگی یکی دیگر از موارد نقض حق زن بر بدنش میباشد که می تواند جسمی، روحی، روانی، اقتصادی و... باشد. رفتاری که با هدف آسیب رساندن به زن، بهگونههای جسمی، روانی، تحمیل محدودیتهای مالی، ممانعت از پیشرفتهای شغلی و ارتقای تواناییهای فردی، بی اعتنایی به زن – با علم بر اینکه او به توجه و حمایت نیازمند است – و ... گفته میشود. خشونت می تواند عملاً یا فقط با تهدید صورت بگیرد. این نوع از خشونت از سوی نزدیکان ذکور – معمولا شوهر،پدر شوهر، پدر، برادر...- علیه زن اعمال می گردد. نوع دیگر خشونت خانگی، خشونت عاطفی است . بطور مثال مسئله چند همسری است که بصورت یک قانون به مرد این حق را میدهد تا چند همسر عقدی و صیغه ای داشته باشد و این نوعی از خشونتهای خانگی بر زنان بشمار می آید .
دو نوع از مهمترین خشونت های خانگی و فیزیکی که در قانون مجاز شمرده شده(خشونت های قانونی) : الزام به تمکین و قتل های ناموسی است
4) تمکین یا تجاوزشرعی و قانونی : یکی از موارد اعمال خشونت بر زنان تسلط یافتن بر روابط جنسی آنان است والبته نوع دیگری از نقض "حق زن بربدنش "،در قانون دو نوع تمکین عام و خاص دیده میشود که مفهموم تمکین خاص اطاعت از نیازهای غریزی مرد از طرف زن میباشد و مفهوم تمکین عام فرمانبرداری در تمام امور زندگی است ودر کل قانون تمکین به مرد حق میدهد که بدون اعتنا به آمادگی جسمی و روانی همسر خود با او همبستر شود، که اجبار بر همبستری در دیدگاه های جدید حقوقی به تجاوز جنسی تعبیر میشود ، حال آنکه در جامعه اسلامی ایران همبستر شدن اجباری زن با شوهرش تجاوز محسوب نمیشود زیرا زن موظف است که به خواسته های جنسی شوهرش درهر زمان( صبح ٬ظهر ٬ عصر و شام، وقتی پدر و مادر زنش مرده اند، وقتی به تازگی بچه ای زاییده است، وقتی شوهر با رفتار زننده اش زن را رنجانده و .....)و مکان پاسخگو باشد و زن هیچ حقی بر این امر ندارد و این حق شوهر است که از بدن زنش لذت ببرد حال زن چه بخواهد یا نه ، در حالی که مرد فقط هر 4 ماه یکبارآنهم اگر مرد حاضر باشد و عذری نداشته باشد، کافیست که تمکین نماید. یک زن ایرانی نمی تواند به دادگاه مراجعه کرده و علیه شوهر خود به اتهام این که او را مجبور به هم آغوشی کرده است شکایت کند. بنابراین زن ایرانی به موجب قانون باید همواره برای تامین نیازها و تمایلات جنسی شوهر در دسترس بوده و آمادگی داشته باشد. آیا تا زمانی که قانونی به اسم تمکین وجود دارد مفاهیمی همچون رابطه جنسی برابر یا خود مختاری جنسی یا حرمت جسمانی که از حقوق اولیه هر انسانی است معنا پیدا می کند؟ آیا قانون تمکین نوعی تجاوز شرعی و قانونی به زن نیست؟
5) قتلهای ناموسی : از جمله خشونت های جنسی وخانگی قتلهای ناموسی را میتوان نام برد ، دختری که قبل از ازدواج بکارت خود را از دست داده به دست افراد ذکور خانواده به قتل میرسد این زنان به علت «ننگین کردن شرافت خانواده خود» مجازات میشوند ، امروزه برای اثبات باکرگی ، شکلهای جدیدی به چشم میخورد مانند مراجعه به پزشک (باحضور مرد ) و گرفتن برگه ی مهر شده ی باکرگی از پزشک، که این عمل، دختران در شرف ازدواج را به شدت تحقیر و حق مسلم دختران بر بدنشان را از آنان سلب میکند. شکلی از قتل ناموسی که طبق قانون مجاز می باشد، قتل زن توسط شوهر می باشد . طبق ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی:«هرگاه مردي همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبي مشاهده كند وعلم به تمكين زن داشته باشد مي تواند درهمان حال آنان را به قتل برساند و در صورتي كه زن مكره باشد فقط مرد را مي تواند به قتل برساند . حكم ضرب و جرح در اين مورد نيز مانند قتل است .»
6) ختنه دختران : ختنه زنان يك جنايت انساني است !
ناقصسازي جنسي زنان (ختنه زنان) عملي است که ميل جنسي در زنان را تا حد بسيار بالايي نابود ميكند. ختنه دختران نزد گروههاي دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان يكي از مصاديق خشونت عليه زنان تلقي ميشود. به گفته بنياد جمعيت سازمان ملل اين عمل حقوق اساسي زنان و دختران، از جمله حق زن بر بدنش را نقض ميكند و به سلامتي آنان صدمات جدي وارد ميآورد ،
7) خون بس : خون بس، رسمی کهن در برخی نقاط کشور است که در صورت مرگ یک نفر در درگیری و نزاع میان دو گروه از عشایر یا طوایف ،ریشسفیدان و بزرگان برای پایان دادن به اختلافها و جلوگیری از خونریزی بیشتر، دختری از نزدیکان قاتل را به عقد یکی از نزدیکان مقتول در میآوردند. این رسم ، اساساً با اصل آزادی اراده ها مغایرت آشکار دارد و حقوق دختری که برخلاف اراده و میل باطنی خود "مجبور" می شود به عقد کسی دربیاید که نمی خواهد را پایمال میکند. همچنین این زنان ، نسبت به دیگر زنان خانواده از حقوق کمتری برخوردار خواهد بود. مثلاً در مناطقی که شیربها رسم است ، در ازدواج این قبیل زنان ، شیربها در نظر گرفته نمی شودو در خانواده همسر نیز به این زنان به دید مادی و تحقیر آمیز نگاه میکنند .
8) همجنس گرایی زنان و رابطه جنسی : زنان هیچ اختیاری برای انتخاب شریک جنسی خود نیز ندارد، و این نوعی دیگر از نقض قانونی "حق زن بربدنش" میباشد . طبق قوانین جمهوری اسلامی یک زن هیچ گاه حق عشق ورزی به همجنسش را نداردماده ۱۲۷ قانون مجازات اسلامی- «مساحقه، هم جنس بازی زنان است با اندام تناسلی». و طبق ماده ی دیگرقانون اسلامی در صورت سرپیچی از این فرمان مجرم شناخته میشود و محاکمه میشود، ماده ۱۲۹ قانون مجازات اسلامی- «حد مساحقه برای هر یک از طرفین صد تازیانه است». و در صورت تکرار این عشق ورزی به همجنسش محکوم به مرگ میباشد، ماده ۱۳۱ قانون مجازات اسلامی- «هرگاه مساحقه سه بار تكرار شود و بعد از هر بارحد جاري گردد در مرتبه چهارم حد آن قتل است ». و این یعنی نابودی حقوق زن یعنی «عدم مالکیت زن بر بدن». یعنی به زن میگویند: برای بدنت، نیازت، احساست، رابطه ات و هر چیز دیگری که مربوط به خصوصی ترین بخش بدنت است اختیاری از آن تو نیست. برای استفاده از بدنت، برای لذت بردن از بدنت زمان تعیین میکنند، تو مختار نیستی بدنت را در اختیار کسی قرار بدهی مگر قانون و شرع و عرف اجازه اش را صادر کرده باشد. تو مختار نیستی در لحظه ای که میخواهی و با کسی که میخواهی دلدادگی کنی مگر اینکه همسرش باشی، تباه کردن حقوق زن یعنی «عدم اختیار بر طبیعی ترین نیاز انسانی». و تا زمانی که مردها برای خصوصی ترین قسمتهای بدن زن تصمیم میگیرند، حقوق دیگرزنها نیز پایمال میشود .
9) سفر کردن (حق آزادی حرکت ): طبق ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی "در روابط زوجين رياست خانواده از خصايص شوهر است." بنابراین شوهر می تواند تمامی فعالیت های زن از جمله رفت و آمدهای او را تحت کنترل خود قرار دهد. طبق ماده 18 بند 3 قانون گذرنامه "زنان شوهردار ولو کمتر از 18 سال تمام با موافقت کتبی شوهر و در موارد اضطراری اجازه دادستان شهرستان محل درخواست گذرنامه که مکلف است نظر خود را اعم از قبول درخواست یا رد آن حداکثر ظرف سه روز اعلام دارد کافی است. زنانی که با شوهر خود مقیم خارج هستند و زنانی کهشوهر خارجی اختیار کرده و به تابعیت ایرانی باقی ماندهاند از شرط این بند مستثنی میباشند". ماده 19 ـ "در صورتی که موانع صدور گذرنامه بعد از صدور آن حادث شود یا کسانی که به موجب ماده 18 صدور گذرنامه موکول به اجازه آنان است از اجازه خود عدول کنند از خروج دارنده گذرنامهجلوگیری و گذرنامه تا رفع مانع ضبط خواهد شد". این روزها قانون جدیدی در رابطه با قانون گذر نامه هم وجود دارد که زنان مجرد با هر سنی باید با اجازه پدر یا جد پدری یا ولی قهری میتوانند از کشور خارج شوند (یکی دیگر از خشونتهای دولتی نسبت زنان و تحقیر آنان توسط قانون).
طبق مواد ذکر شده از قانون گذرنامه ، این قانون یکی ازناقضین حقوق اولیه انسانی زنان(حق زن بربدنش و حق آزادی حرکت) میباشد چرا که آنان کمترین اختیاری برای خروج از کشور ندارند، حتی با رضایت شوهر زیرا این امکان برای مرد فراهم است که هر لحظه که بخواهد از تصمیمش برای خروج همسرش از کشور منصرف گشته و از خروج زن ممانعت به عمل آورد حتی در آخرین لحظه.
سخن آخر :
با گرامیداشت روز جهانی زن روز مبارزه با خشونت علیه زن و با آرزوی اینکه این روز تنها یک روز نمادین نباشد امیدوارم زنان کشورم از بند اسارت و حقارت و بردگی رهایی یابند و خود تصمیم گیرنده بر خصوصی ترین اعمال خود باشند .
مریم مهدوی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر