Ads 468x60px

سازمان شورای اتحاد ملی کرمانشاه ایلام و لرستان

۱۳۹۱ فروردین ۱۰, پنجشنبه

آیا افرادی که خود را عضو کمیته خارج کشوری حزب دموکرات کردستان ایران معرفی میکنند زیر نام حزب دموکرات کردستان ایران برای نیروهای امینتی و اطلاعاتی رژیم ایران کار جاسوسی میکنند؟



آیا افرادی که خود را عضو کمیته خارج کشوری حزب دموکرات کردستان ایران معرفی میکنند زیر نام حزب دموکرات کردستانایران برای نیروهای امینتی و اطلاعاتی رژیم ایران کار جاسوسی میکنند؟نشست در زیر نام حزب دموکرات کردستان اما زیر نام این حزب نشست توطئه تروریستی که توسط سپاه قدس طرح ریزی میشود و قرار بوده سفیر اسرائیل ترور کنند همین دوستان زیر نام حزبی ما و سپس به ایران بگریزند نشست در منطقه ای بنام فریتدس گوردن در کرونپارکن شهر کارلستاد.




این همکاری به این دلیل انجام میگیرد که این افراد در ایران خانه و زمین خریده اند و به این شرط زمین و خانه خریده اند که با وزارت اطلاعات و دستگاه اطلاعاتی برون مرزی سپاه قدس همکاری بکنند این همکاری مشکوک زیر نام کمیته خارج کشوری حزب دموکرات کردستان انجام میدهند نمونه بارز این همکاری کمیته حزب در شهر کارلستاد سوئد میباشد که زیر نام شهدای این حزب به شهدای حزب دموکرات کردستان خیانت میکنند و بنام شهدای گرانقدر این حزب پول و ثروت بدست می آورند سپس این پول و ثروت را به داخل ایران انتقال میدهند و در آنجا هم به ولایت فقیه خدمت میکنند و هم در خدمت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی برون مرزی رژیم ایران در آمده اند.اینها حتی یک ذره وجدان کردستانی ندارند و یک عشایر و طوایفی هستند که قبلا در کمپ التاش بر سر برده اند و در آنجا هم برای نیروهای امنیتی عراق دست به جاسوسی و علیه هموطنان خود جاسوسی میکردند حالا هم این پیشه را فراموش نکرده اند و ادامه میدهند و در اینجا نیز کارهای وزارت اطلاعات رژیم نیز دنبال میکنند و به رژیم خدمت میکنند.البته چند روز قبل از اینکه فرد روانی با تبر به ما حمله کنند به دکان فرات رفتم که قبلا مال فردی بوده که وابسته و دستگاه های امنیتی رژیم ایران بوده وحالا علی خیردز آن را خریداری نموده است و پیشه پیشین را ادامه میدهند در آن دکان مصطفی محمدی متولد١٩٥٩ همراه با خود علی خیردست متولد ١٩٥٩ و فرزندش عمر خیردست در دکان بودند سپس مصطفی محمدی گفت شما و حمید نیرژی خیلی چرت میگوید که ملت از شما ها خوششان نمی آید این همان تز همیشگی وزارت اطلاعات رژیم ایران میباشد که به کار برده شد توسط این فرد سپس فرزند علی خیردز عمر خیردست به زبان آمد و گفت خیلیها هستند میخواهند با شما دعوا کنند و قصد کشتن شما را دارند این خودش نوعی تهدید غیر مستقیم به نظر میرسید خلاصه چند روز بعد هنکامیکه به خانه ولید الیاسی رفته بودم و سپس به بیرون رفتیم و در راه به سوی خانه یک پیر مرد که قرار بود به ایشان سر بزنیم سپس ولید وارد خانه شد من هنوز بیرون بودم دیدم چه فرد روانی حمید نیرژی متولد١٩٦٤ یک تبر از زیر کاپشینش بیرون آوردند و به سوی ما نشانه کشیدند و در این باره تبر در دست پلیس محل میباشد.علی پالانی چندین بار به بنده زنگ زدند گویا به یک آرایشگاه در منطقه ای بنام هیرهاگا مال فردی بنام عبید میباشد بروم تا با آنها حرف بزنم ظاهرا قصد ترور داشتند اول صدا و شمارهای که با آن تماس گرفته اند در دست پلیس میباشند .روز عید نروز سال گذشته عبدالله علی پور همراه با علی پلانی در یک گفتگو بنده را تهدید نمودند صدا و تصویر در دست میباشد.نمونه بارز این توطئه در سال گذشته بود یعنی 30 مارس سال گذشته علی پالانی جافی متولد ١٩٦٤ که تجربیات خوبی برای ترور و کارهای تروریستی دارند همراه با چند نفری از اعضای عبدالله مهتدی و یک کرد عراقی بنام آسو زند وهمرا با کمیته حزب دموکرات کردستان ایران که زیر نام این حزب برای وزارت اطلاعات کار میکنند فردی روانی که مبتلا به بیماری اقراغگوی و جنون دوقطبی همرا با اسکیزوفرنی و پارانوئیدی میباشد که دارای علائم چند بیماری روانی میباشند تحریک نمودند تا با تبر به ما حمله کنند که ما هم بر اساس تفکر قانونی خویش این قضیه زیر ذره بین قرار داده و این ذره بین ادامه دارد تا روز محاکمه مجرم و پلیس در حال تحقیقات میباشد در این زمینه.در الی سال پیش همین افرادی که نامشان آمده است در بالا به سفارت رژیم میروند برای درست کردن گذرنامه ایرانی اما سفارت به این آسانی موافقت نمیکند که گذرنامه را درست کند اول توبه نامه را امضا میکنند سپس سفارت رژیم به اینها یعنی بخش اطلاعاتی و امنیتی سفارت پیشنهاد میکند که برای حسنیت این کار باید یک منافق را از بین به برند و یا یکی از افرادی که با مجاهدین بوده وادار کنند که علیه مجاهدین دست به انتشارات و مقالات بزنند در آن زمان علی پالانی جافی عضو این کمیته بوده اند و خودشان شخصا به سفارت رفته برای درست کردن گذرنامه ایرانی برای خود و فرزندانش همراه با محمد پالانی معروف به حمه ی فرج خلاصه در آن شهر فردی بنام منوچهر زندگی نموده است اول از ایشان میخواهند که علیه سازمان مجاهدین یک مقاله منتشر کنند گویا مجاهدین ایشان را شکنجه نموده است او این درخواست را قویا رد میکنند و در یک روز تصمیم میگیرند اول ایشان را در خانه خفه کنند سپس جنازه اش در منطقه بنام بریویک پرت کنند سپس به یک فرد روسی بتار که شدیدا به پول احتیاج داشته پول میدهند میگویند ایشان منوچهر را به قتل رسانده است.در سال گذشته سناریوی مشابهه به سناریوه منوچهر علیه ما در راه بود اول فرد روانی و حتی شخص علی پالانی از ما درخواست کردند که این همه مقالات را منتشر میکنم اگر علیه مجاهدین مقالات منتشر کنم خیلی محبوب میشوم این در چندین بار پیاپی به گوش ما اورده شد توسط این افراد آخرین بار محمد پالانی به طور غیر منتظره ای به ما گفت افرادی هستند اینجا مجاهد هستند و کرد کشته اند آزادانه اینجا راه میروند و در این راستا یکی ار اعضای مهتدی رسما به ما گفتند هر کسی حتی یک روز در صفوف مجاهدین بوده باشد باید 100 بار اعدام بشوند در این رابطه در باره همه گفتهای که در بالا ذکر شده اند صدا همرا با تصویر در دست میباشد.سفر به ایران از راه های گوناگون بعضی از این آقایان مستقیم به ایران سفر میکنند و بعضی دیگرشان از راه مرز پرویزخان به ایران میروند یعنی باند آقای مهتدی و دوستان زیر نام کمیته حزب دموکرات کردستان ایران اول به اقلیم کردستان سفر میکنند سپس از راه مرز پرویزخان وارد خاک ایران میشوند.زبان سوئدی خیلی از این آقایان نزدیک به چندین سال است در این کشور بر سر میبرند هنوز نه قوانین این کشور میدانند و نه زبان این کشور .گفتگو با علی خیردست در چند روز پیش به دکان علی خیردست رفتم جهد خرید در آنجا حمید سرمستی هم بودند در باره سفارت ایران و رفتن بعضی از افرادی که خود را سیاسی میدانند و به سفارت تردد میکنند بحث شد در آنجا کاک حمید سرمستی گفت من به شوخی گفته ام به سفارت نرفته ام اما نمیدانم چطور فهمیده است منظورش من بود علی خیردست مثل همیشه دست به گفتهای خودساخته و دور از راستی زد و گفت وابسته به رژیم ایران است یعنی گریز از واقعیت.دوباره گفت من زمین دارم در ایران به وزن شما پول ارزش دارد چرا باز پس نگیرم و به سفارت رفته ام و به عکس خمینی لگد زده ام توهین کرده ام هیچی هم نگفته اند یعنی آقای خیردست به سفارت رفته کارهایش را روبرا شده و چای هم نوشیده در سفارت این ادعای پوچ هم میکنند خلاصه بعد از چند دقیقه یادش رفت که گفته است به سفارت رفته به من گفت آیا من به سفارت رفته ام؟ یعنی میان الی دقیقه آنچه خود بیان نموده بود یادش رفت که خود به زبان خودش گفته بود به سفارت رفته و کارهایش روبرا کرده اما بعدا از من سئوال میکند آیا او به سفارت رفته است خیلی خنده دار است واقعا. آیا فعالیتهای علی خیردست علیه رژیم ایران چیست که اینقدر به خود میبالد؟  دکان فرات یعنی دکان جاسوسان رژیم ایرانبعدا من و کاک حمید سرمستی به بیرون رفتیم و کاک حمید گفت من مسئول امنیت حزب هستم در این شهر چه کسی با رژیم همکاری میکند تا زندانیش بکنیم یعنی آقایان خود شخصا به سفارت در تردد بوده اند و این سئوال متوجه بنده میکنند یادشان رفته است که خود آقایان به اصطلاح حزبی بودند در دکان علی خیردست حمید نیرژی را علیه بنده تحریک نمودند حتی به ایشان پول داده بودند تا با تبر به ما حمله کنند و در نشستهای که در فریدتس گوردن انجام میدهند نه برای کار تشکیلاتی بلکه برای درست کردن مشکلات و فتنه انگیزی میباشد میان مردم و تحریک مردم علیه یکدیگر تا  کسی به کارهای پنهانی این آقایان  با وزارت اطلاعات رژیم ایران پی نبرد  خریدن خانه در ایران سفر به ایران و و خیلی کارهای مشکوک دیگر که روزی افشا خواهند شد .
با سپاس فراوان ساوئیل کرماشانی 29/3/2012

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر