ایل کَلهُر یکی از شعب اصلی ایلهای کرد شرق کردستان و از کهنترین طوایف غرب ایران است.
مسکن آنان در غرب ایران در شهرستان ایوان در استان ایلام ودر استان کرمانشاه در شهرستانهای اسلام آباد غرب، گیلانغرب، بخشی از کرمانشاه، سرپل ذهاب، قصر شیرین، و میباشد، و از طرف مغرب به خاک کردستان عراق (مندلی و خانقین)، محدود میشود. مسکن اولیهٔ ایل کلهر همراه با گوران بزرگ در نواحی دامنههای شاهو قلعهٔ پلنگان و دیگر نواحی این منطقه حضور داشتهاند و در کردستان عراق نیز به طور سنتی در اطراف شهر زور خانقین کلار و دیگر نواحی گرمسیری جنوب کردستان عراق حضور داشتهاند سپس طی یک سری حوادث و اتفاقات به جنوب شاهراه کرماشان ـ خانقین نقل مکان کرده و ساکن شدهاند و مرکز اصلی ایل امروز در این جا میباشد ولی طوایف کلهر امروزه در تمام کردستان ایران و عراق به طور پراکنده و گاه متمرکز در تمام شهرهای کُردنشین ایران و عراق از جمله سقز، بوکان، مهاباد، ارومیه، ماکو، سنندج، ایلام، مهران و در عراق در سلیمانیه، کرکوک، کلار، حلبچه، نواحی گرمیان زندگی میکنند. اکنون قسمت اعظم ایل در استان کرماشان ساکن است.
حال با ذکر این نکته که مناطق کلهر نشین» ایوان غرب، اسلام آباد، گیلان غرب، بخشهایی از سرپل ذهاب، سومار، نفت شهر، ماهیدشت، برخی نواحی کرماشان، قصرشیرین «بخشی از مناطق کلهر زبان است که از بیجار در شمال تا مهران در جنوب و در شرق از کرماشان ماهیدشت تا خانقین در غرب را شامل میشود. زبان ایل کلهر کُردی با گویش کلهری است که خود به لهجههایی تقسیم میشود. ایل کلهر در طول تاریخ خود مورد بغض و کینهٔ کُردستیزان قرار گرفتهاست که میتوان اقدامات سیاسی ـ نظامی را علیه ایل در سه دسته مورد بررسی قرار داد:
۱- تجزیه ایل کلهر و تبعید طوایف مختلف آن که از زمان ترکمنان و صفویه شروع شده و تا زمان قاجار ادامه داشته و طوایف زیادی از این ایل به نواحی خارج از کردستان از جمله، همدان، قزوین، قم، سیستان، کرمان، شمال خراسان تایباد نواحی شمالی افغانستان، خوزستان، فارس، لرستان، گیلان، مازندران، گرگان و... تبعید شدهاند.
۲- اقدامات نظامی: که بارها و بارها توسط ارتش صفویه و عثمانی مورد هجوم قرار گرفته و حکومتهای خودمختار و مستقل مانند (حکومت ذوالفقارخان کلهر در بغداد در زمان صفویه) سرنگون شده و از بین رفتهاست.
۳- تبعید و کشتن بزرگان ایل مانند کشته شدن ذوالفقار خان... یا تبعید چندساله و زندانی شدن بزرگان مانند زندانی شدن خان منصور ایوانی یا عباس خان که باعث فروپاشی قدرت ایل در زمانهای خاصی
شدهاست.ئاماده کردنی ئاسو کرماشانی
-------------------------------
میباشند، که از گذشته در منطقه گوران و مناطق دیگر استان کرمانشاه ساکن شدند. در اثر این کوچ ایلی زبان این مردمان تحت تاثیر گورانی زبانان قرار گرفت و گویش کلهری جای خود را به گویش گورانی داد. قلخانی هااکثرا ساکن ایران و پیرو آیین یارسان هستند که خود تیرههای بزرگی را در بر میگیرد. در منطقه اورامانات و به طور کلی غرب کرمانشاه افراد پیرو آیین یارسان از طایفه قلخانی میباشند چنانکه میتوان گفت تعداد کثیری از رهبران بزرگ مذهبی آنان هم ازاین طایفه میباشند و به همین دلیل است که در اورمانات به آنان، قلخانی میگویند. مردم قلخانی بطور کلی در مناطق جنوبی و غربی کوههای دالاهو ساکنند. قلخانی در تقسیم بندی ایلی با توجه به حضوردر منطقه گوران، جز ایل گوران محسوب میگردند.
"سرهنری راولینسن که در سال ۱۸۳۶م. /۱۲۱۵ش. از سرزمین ایل گوران بازدید کرده میگوید: «ذهاب از طرف حاکم کرمانشاه به ۸۰۰۰ تومان در سال به رئیس طایفهٔ گوران اجاره داده میشود. افراد دلیر این طایفه در کوههای مجاور سکونت دارند و همیشه برای دفع حملات عثماینها آمادهاند. چریکف سرهنگ روسی نیز مینویسد:«در صحرای ذهاب و در صفحات بشیوه، چادر نشینهای طایفهٔ گوران زیاد بودند که از قلعه زنجیر چندی بود که بدانجا نقل مکان نموده بودند و نیز زمستان در آنجا توقف دارند، زیرا که خان گوران، در کوراک متوقف است، ذهاب را در اجارهٔ خود دارد. ایل گوران از دیر باز دارای سابقه تاریخی بوده، تعداد جمعیت این ایل در گذشته خیلی بیش از امروز بوده، به طوری که همیشه یک فوج سرباز بسیج میکردهاست. ولی بمرور زمان در اثر سوء رفتار بزرگان ایل و همچنین بعلت فقر، عدهای متواری و به ایلهای مجاور پناهنده شدند. ایل گوران از قدیم دارای رؤسای سر شناسی بوده، به طوری که اشخاص بر جسته و صاحب نام از این ایل دیده شدهاست، از جمله استاد فقید سعید رشید یاسمی را میتوان نام برد."
مناطق محل سکونت این مردم در استان کرماشان در منطقهای نسبتا وسیع که از مرز ایران و عراق شروع و تا مناطق دوردست در اطراف همدان نیز ادامه میابد.
رؤسای ایل گوران ۴ مقر حکومتی داشتهاند: کرمانشاه، گهواره، قلعه زنجیر قلخانی و قلعه نوشیروان، در ناحیه ذهاب زیستگاه زمستانی ایل قعله بهادری گوران است.ئاماده کردنی ئاسو کرماشانی
'---------------------------
(( ایلام سومین شهر بزرگ در شرق کردستان است ))ایلام یکی از شهرهای جنوب کوردستان است مرکزآن
استان ایلام و سومین شهر بزرگ کردنشین ایران (پس از کرمانشاه و سنندج) است. ایلام در عهد باستان نامهای بسیاری مانند آلامتو، اریوجان، ماسبذان داشته و درقرن اخیر «دیوالا» و «حسین آباد» بودهاست. وتا سال 1342 جز یکی از شهر های استان کرمانشاه بود که به دستور رضاخان پهلوی به حرمت تمدن ایلام کهن به استان ایلام تبدیل شد
ایلام در عهد باستان به ‹‹اریوجان›› معروف بود.اما ایلام کنونی در سال ۱۳۰۸ شمسی در منطقهای که حسین آباد نامیده میشد از نو احداث گردیده و یک سال بعد با توجه به سابقه تاریخی و تصویب فرهنگستان ایران به نام ‹‹ایلام›› نام گزاری شدهاست. شهر ایلام در حصاری از کوهها و ارتفاعات جنگلی استقرار یافته و آب و هوایی معتدل کوهستانی و بهاری دلپذیر دارد.
از سه قرن پیش حکومت والیان ایلام برقرار بودهاست. از معروفترین والیان ایلام میتوان از حسین خان، غلامرضا خان فیلی و حسین قلی خان ابوقداره نام برد. این افراد با یک سلسله روابط خاص به حکومت مرکزی ایران وابسته بودند و سالانه به میزان معینی مالیات و تعدادی تفنگچی در اختیار حکومت مرکزی قرار میدادند. آنان بدین وسیله از شاهان قاجار حکم والی گری منطقه را دریافت میکردند و به صورت خود مختار بر عشایر منطقه حکومت میراندند. مرکز حکم فرمایی والیان تحت تاثیر حیات اجتماعی منطقه مکان ثابتی نداشت.
بنابراین قشلاق عشایر در زمستانها در باغشاهی عراق و یا در حسینیه بین النهرین واقع بود و تابستانها برای ییلاق در هلیلان و یا حسینآباد (ایلام امروزی) به سر میبردند. هزینه نگهداری و امور این افراد از مالیاتها و باجهای متعددی فراهم میگشت که به بهانههای مختلف از مردم منطقه اخذ میشد. آخرین والی منطقه در سال ۱۳۰۹ شمسی توسط رضا شاه سرکوب و به عراق پناهنده شد. از آن پس حسین آباد با نام جدید ایلام در تقسیمات کشوری جای گرفت. در حال حاضر شهر ایلام به عنوان مرکز سیاسی - اداری استان ایلام از شهرهای توسعه یافته باختر کشور است و به لحاظ دارا بودن تفرجگاهی جنگلی و آثار تاریخی و باستانی متعدد از زیباترین شهرهای استان نیز محسوب میشود.
چگونگی تشکیل شهر
قلعه واالی
شهر کنونی ایلام، در میان چندین کوه که دورتادور شهر کشیده شدهاند قرار دارد که آب و هوای معتدل تری نسبت به دیگر نقاط استان دارد. از آنجایی که تپه زیبا و طبیعی شاهد ( خرگوشان ) و قبر صی می یکی از خلفای عباسی و دره زیبای ارغوان در میان این کوهها قرار داشت ، غلامرضا خان والی در زمان قاجار بر آن شد تا قلعه والی را در میان آن کوهها بنا کند که اولین بنای و به تدریج مردم ایلام در اطراف قلعه و در میان این کوهها شهر ایلام شکل گرفت.
در حال حاضر شهر ایلام به عنوان مرکز سیاسی - اداری استان ایلام از شهرهای توسعه یافته باختر کشور است و به لحاظ دارا بودن تفرجگاهی جنگلی و آثار تاریخی و باستانی متعدد از زیباترین شهرهای استان نیز محسوب میشود.
مردم
تمام ساکنان ایلام مسلمان بوده و اکثراً پیرو مذهب شیعه دوازدهامامی و تعداد کمی پیرو مذهب سنی هستند. زبان رایج مردم ایلام کردی است.
ایلام از مناطق مرزی کشور است که امروزه با راهاندازی صنایع پتروشیمی و گاز در اطراف آن و پیشرفتهای بهدست آمده در دانشگاه ایلام -که دارای حدود ۷۰۰۰ دانشجو است- و راهاندازی رشتههای مهندسی مانند برق، مکانیک، کامپیوتر، عمران، معماری و... باعث افزایش قابلیت این استان در انجام پروژههای تحقبقاتی و صنعتی شده.دانشگاهها
دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایوان
دانشگاه پیام نور واحد ایوان
دانشگاه علمی کاربردی واحد ایوان
دانشگاه ایلام
دانشگاه علوم پزشکی ایلام
دانشگاه باختر ایلام
دانشگاه آزاد اسلامی ایلام
دانشگاه پیام نور ایلام
دانشگاه جامع علمی-کاربردی ایلام
آموزشکده فنی و مهندسی پسرانه ایلام ایلام
صنایع
پالایشگاه گاز ایلام
پتروشیمی ایلام
کارخانه سیمان ایلام
کارخانه سس سارگل
آثار تاریخی
کاخ فلاحتی
قلعه والی ایلام
طاق شیرین و فرهاد
کاخ فلاحتی
پل گاومیشان
شهر تاریخی ماداکتو
آتشکده و تنگه بهرام چوبین
دژ جولیان
قلعه کلم
قلعه سیاهکل
شهر تاریخی سیروان
مشاهیر
خان منصور کلهر و شاکه
غلام رضا خان ارکوازی
شاهوردی خان
غلامرضا خان ابوقداره
ولیمحمد امیدی
محمد پیرانی
داریوش قنبری
داریوش رضایی نژاد
جمعیت شهرهای استان ایلام
آیتالله عبدالرحمن حیدری ایلامی
منابع
↑ ۱٫۰ ۱٫۱ درگاه ملی آمار
↑ «زبانها و گویشهای رایج در ایلام». بنیاد ایرانشناسی شعبه ایلام. بازبینیشده در ۲ می۲۰۱۲.
↑ «زبان و گویش مردم ایلام». تبیان استان ها. بازبینیشده در آوریل ۲۰۱۰. ئاماده کردنی ئاسو کرماشانی
-----------------------
((پوشاك زنان ایلام یکی از زیباترین و تاریخی ترین نو ع پوشش زنان کورد است ))زن آفریده پروردگار بلند مرتبه برای تكمیل زندگی و مایهی آرامش و خیال مرد است و یكی از مظاهر زیبایی خلقت، آنطور كه در ادبیات عرفان از تعابیر و تشبیههای عارفانه و عاشقانه و خط و خال زنان بیان گردیده است. لباس زن علاوه بر اینكه ستر و پوشش بدن از دید نامحرمان و محفوظ ماندن از سرما و گرماست یكی از عناصر مكمل زیبایی زن نیز بوده و به مراتب از نظر پیچیدگی بر لباس مردان تقدم دارد و حائز جنبههای زیبایی شناسانه، آراستگی، سلیقهها و علایق نیز هست.
رنگهای متنوع، جنسهای مرغوب، زیور آلات در عصر حاضر و آویزها، منجوق كاریها، مهرهها و سایر تزئینات لباس زنان (بیشتر در گذشتهی نه چندان دور) كه آذین بند پوشاك زنان ایلامیست در واقع معرف شخصیت، منزلت و جایگاه زن و حتی نشانگر سن و تا حدودی هویت قومی او نیز میباشد. در گذشتهی نه چندان دور (در حال حاضر در برخی نقاط عشایری و روستایی دور افتاده) جنس مخمل لباس و آویزهای قروشی بصورت بر روی بالاپوشهای زنان معمولاً نشانه ثروتمندی و همینطور تعلق به خانوادهی طبقه بالای جامعه (بویژه از نظر اقتصادی) بود.
حداقل تمایزات و مشخصات ویژه ای كه از لباس زنان در استان ایلام در حال حاضر جلوه گر میباشد تفاوتهایی است كه در جنس، رنگ و شكل لباس بین گروههای سنی (كهنسال، میان سال وجوان) و تقریباً در سراسر استان دیده میشود كه در ذیل فهرست وار به پوشاك زنان ایلامی و با چشمپوشی از اندك تمایزات اشاره میگردد:
سرپوش یا «سَروَن (Sarwan ): در گذشته زنان بیشتر نقاط استان ایلام مقداری از موی طرفین سرخویش را پس از بافتن در دو طرف صورت آویزان میكردند و به آن «چَتر» میگفتند و این عمل صرفاً برای زیبایی بوده و بقیه موی سر كاملاً پوشانیده میشد. «سرون» نوعی پوشش سر برای زنان است كه در برخی نقاط مانند شیروان چرداول، ایوان و معدود نقاط دیگر استان متشكل از كلُاه یا عرقچن، یك یا دو عدد «گُل ونی» (گُل بندی = آذین یافته با گُل) و گاهی «هَبَر» و یا نوعی چفیه سیاه رنگ رگه دار میباشد كه به دور عرقچن بسته شده و حجم بزرگی را تشكیل و مقداری از اضافه آنها برای زیبایی به پشت آویزان میگردد.
عرقچن یا «كِلاو »(Kelāw ): نوعی كلاه زنانه میباشد كه در نقاط مختلف استان رایج است. جنس آن معمولاً از پارچه نخی سفید رنگ و گاه به رنگهای دیگر میباشد كه مقدار كمی از سر را میپوشاند و هیچگاه به تنهایی به كار نمیرود و سایر سرپوشها روی آن بسته میشود و هرگاه كه عرقچن یا كَلاو منجوق دوزی شده باشد سرپوشهایی كه بر روی آن بسته میشود به حداقل ممكن میرسد تا زیبایی آن بیرون بماند.
گُل وَنی (Golwany): نوعی سرپوش از جنس حریر، ابریشم و یا نخی میباشد كه در اندازههای مختلف كوچك و بزرگ تولید میگردد و جنس آن نازك بوده و زمینهی مشكی داشته و با گل و بوته و نقشهای ساده اسلیمی در رنگهای سفید و قرمز یا سبز و گاهی نارنجی و آبی و زرد تزئین گردیده است. در بیشتر نقاط استان بغیر از نقاط جنوبی با شیوههای تقریباً مشابه ای از «گُل وَنی» برای پوشش سر استفاده میشود و گاهی به مانند روسری و یا بر روی عرقچن و یا با بستن دو عد یا بیشتر آنها به همدیگر یك سرپوش بزرگتر تشكیل میدهند و در مناطق مانند شیروان چرداول، ملكشاهی و قسمتی از ایوان آنرا به صورت سه گوش رو سر انداخته و سرپوش «هَبَر» را روی آن بر دور سر میبندند.
گاهی به گُل ونیهای بزرگ «سَرونَ» و یا «علی خانی» نیز میگویند.
تا كاری (Tākāri): نوعی سرپوش زنانه كه از جنس حریر و یا نخی مربع شكل و بزرگ و از گُل ونی ضخیم تر است. زمینهی آن سیاه و دارای خطوط باریك به صورت رگههای نازك قرمز تیره و یا سبز میباشد و دارای ریسه در حاشیه میباشد و وقتی به دور سر بسته میشود حجم بزرگی را دایره وار حول سر ایجاد میكند و مقداری از اضافهی هر دو سر آن به پُشت سر آویزان میگردد و معمولاً زیر آن و برای پوشاننده طرفین صورت و موی سر از گل ونی كه زیر آن قرار دارد استفاده میشود این نوع سرپوش عموماً در منطقه ی آسمان اباد و هلیلان در شهرستان شیروان چرداول و شهرستان ایوان استفاده میشود.
هَبر (Habar): یك نوع سرپوش مشكی و از جنس مخمل میباشد كه سه گوش بوده و دو گوشهی آن بلند و مقداری باریك میباشد حاشیهی هَبَر دارای منگوله سیاه رنگ میباشد و هنگام بستن به دور سر، منگولهها در چند ردیف، طرفین و جلوی سر را زینت میبخشند. پیش از بستن هَبَر از گل ون استفاده میشود، بدینصورت كه گلی ونی را بصورت مثلثی در آورده و روی سَر میاندازند و سپس هَبَر را بر روی آن به دور سر میبندند استفاده از هبر در شهرستانهای شیروان چرداول، ایوان، مهران، ایلام و برخی نقاط دیگر استان به صورت محدود مرسوم میباشد.
مَقنا یا مَقنَه (Maqnā): پارچه ای تقریباً نازك و مشكی ( گاه رنگهای دیگری مانند قهوه ای، سبزتیره، خاكستری و..) كه عرض آن حدود 70 سانتیمتر میباشد و بیش از 5/1 متر طول دارد و بصورت دو قطعه میباشد كه از كناره و در جهت طول به هم بافته شدهاند مقنا سرپوش ویژه زنان عرب زبان بوده و از این مناطق وارد دیگر نواحی استان شده است و به علت راحتی و پوشاندن تمام سر و گردن و قسمتی از سینه و مشكی بودن رنگ مورد قبول و پسند زنان میان سال و مسن بیشتر نقاط دیگر استان قرار گرفته و میرود تا به تدریج جایگرین سایر پوششهای زنانه گردد.
زنان یك سر مقنا را روی سر گذاشته و مابقی آن را به دور سر و گردن تا سینه میپیچند و در نهایت برای آنكه باز نگردد به آن سنجاقی میزنند. زنان میان سال و مسن بیشتر رنگهای مشكی استفاده میكنند و رنگهای دیگر ویژه دختران و زنان جوان میباشد.
بیشترین استقبال از مقنا در شهرستانهای مهران، دهلران، دره شهر و آبدانان میباشد.
روسری یا «بان سری» (Bāsary): روسری همان پارچه رنگی و گلدار و در رنگها و طرحهای مختلف است كه در اكثر نقاط كشور رایج بوده وامروزه تقریباً تمامی دختران وبسیاری از زنان جوان و خصوصاً در نقاط شهری و پرجمعیت استان از آن و به تنهایی استفاده میكنند.
قَترهَ (Qatra ): نوعی چادر زنانه است كه برخلاف چادرهای مرسوم دیگر نقاط كشور اولاً بسیار بزرگتر بوده وثانیاً دارای مقداری آستین گشاد میباشد كه با عبور دادن دستها از آنها دیگر نیاز چندانی به كنترل آن در بیشتر مواقع نیست. جنس قتره مختلف بوده تماماً به رنگ مشكی و از پارچههای ساده و بدون نقش میباشد و برخی مواقع به حاشیه جلو و كناره آستینها نوعی بافت مثلی و تا حدودی ریسه مانند دوخته میشود. قتره مختص زنان عرب زبان بوده و از این ناحیه وارد دیگر نقاط استان گردیده است و در حال حاضر بالا پوش تقریباً تمامیزنان عشایری و روستایی و برخی زنان میان سال وكهنسال شهری ایلام میباشد. و مابقی زنان و اكثریت مطلق دختران از چادر به جای قتره كه فاقد ویژگیهای فوق است استفاده مینمایند. رنگ چادر نیز مشكی بوده و استفاده از چادرهای رنگی و گل دار بیشتر توسط دختران نوجوان و یا بصورت محدود در برخی نقاط و یا چادرشب استفاده میشود.
كَمَر چین (Kamarčin): تا چند دهه پیش بالاپوش عمدهی بیشتر زنان ایلامی خصوصاً در نواحی شمالی و مركزی نوعی پالتو زنانه به اسم «كَمَرچین » بود كه به علت استفاده فراوان از نوارهای زربافت در تزئین آن از زیبایی خاص برخوردار و احتمالاً نام آن نیز به همین خاطر باشد. جنس كمرچین از مخمل در رنگهای قرمز، جگری، سبز، سرمه ای و مشكی بوده و دارای آستین بلند، جلوباز، (عیناً شبیه پالتو مردانه) و جیب بادهانه كج در طرفین و كمربندی از جنس خود میباشد و بسته به سن و موقعیت مالی زن ممكن بود از تزئینات بیشتری برخوردار و چنانچه زن در سنین میان سالی و یا كهنسالی بوده از رنگهای سنگین (مشكی، سرمه ای) استفاده میكرد. امروزه استفاده از كمر چین نزد زنان ایلامی تقریباً منسوخ گردیده و فقط در معدود نقاط دور افتاده ای مانند ملكشاهی زردلان و جاهای دیگر توسط پیر زنان در فصل سرما پوشیده میشوند و آخرین رمقهای خود را میگذراند و قَتَره و بلوزهای جدید جای آنرا پر كرده است.
یَل (Yal): نوعی كُت زنانه و از جنس مخمل بوده و تزئنات اندكی مثل كمرچین دارد و موارد استفاده از آن نیز به مانند كمرچین نزد زنان این نواحی میباشد. یل دارای جیب در طرفین بوده و آستین دار میباشد و دگمههایی برای بستن جلو آن تعبیه شده است.
كُلَنجَه (Kolanja): كُلنجه نوعی دیگر از بالا پوشهای زنان میباشد كه از نظر رنگ، جنس، دوخت و تزئینات و كاربرد عیناً مانند كمرچین میباشد با این تفاوت كه فقط اندازه ی آن كمتر بوده و تا حدود زانو میرسد و در مناطقی كه كمرچین كاربرداشته مورد استفاده بوده است.
سُخمَه (Soxma): نوعی بالاپوش دیگر است كه از مخمل و یا گاهی پارچههای رنگ دیگر و در رنگهای شاد و روشن (قرمز، جگری، سبز و...) دوخته میشود و فاقد آستین بوده و كاملاً شبیه جلیسقه میباشد. در سُخمه حداكثر تزئینات بكار رفته و بیشتر این تزئینات كه شامل انواع آویزها نقره ای و سكه قلا بدارند كه جلو و حتی پشت آنرا فرا میگیرد و بدین لحاظ در گذشته توسط دختران و زنان جوان پوشیده میشد و بیشتر جنبه تزئینی برای مراسمات داشته است و زنان مسن و كهنسال هرگز از آن و خصوصاً با تزئینات استفاده نمیكردند، سخمه در بیشتر نقاط استان بغیر از قسمتهای جنوب دهلران و قستمتهایی از مهران رواج داشته ولی امروزه بندرت در نقاط دور افتاده روستایی و عشایری كاربرد دارد.
بعلت وارد شدن انواع و اقسام بالا پوشهای زنانه و رواج یافتن آنها امروزه اكثر قریب به اتفاق زنان ودختران ایلامی خصوصاً در نواحی شهری و پر جمعیت از بلوزها و بالا پوشهای مختلف موجود در بازار استفاده میكنند.
كِراس یا شَوو( Kerās , ŠaÜ): همان پیراهن بلند و آستین دار زنانه است كه اكثریت زنان روستایی و عشایر و قسمتی از زنان شهری نیز به عنوان تن پوش از آن استفاده میكنند این پیراهن بلند بوده و تا نزدیك روی پاها میرسد و گاهی در ناحیه كمر مقدار تنگ گشته ولی پائین آن كاملاً گشاد میباشد و بسته به سن زن یا دختر رنگ و جنس آن تفاوت پیدا میكند به شكلی كه تقریباً تمامی زنان كهنسال و حتی برخی میان سالان تمایل شدیدی به پوشیدن پیراهنهای با رنگ سنگین و خصوصاً سرامه ای و تیره دارند و آنرا نشانه سنگینی بزرگسالی میدانند در برخی نقاط استان مانند جنوب دهلران و هلیلان بر روی سینهی پیراهن مهرههای به عنوان تزئین نصب میكنند.
شِوال(Šewāl): بطور كلی شلوار محلی زنان ایلام به دو فرم عمده میباشد یك شلوار كُردی كه معمولاً از جنس تی ترون و نخی به رنگ تیره یا سرمه ای و امثالهم میباشد كه در قسمت بالا و رانها گشاد بوده و به طرف ساق پا باریك میگردد و در قسمت كمر بوسیله كِش محكم میگردد و فاقد هر گونه تزئین بوده و گاهی در طرفین جیب درونی دارد. این نوعی شلوار عمدتاً در مناطق عشایری و روستایی استان خصوصاًُ نواحی شمالی، مركزی، قسمتهای از دره شهر، آبدانان و شمال دهلران و برخی نقاط مهران استفاده میشود و تنها تفاوتی كه با شلوار مردان دارد این است كه محل دوخت جای كِش آن به بیرون میباشد. و این نشانه برای مشخص شدن شلوار زن از شلوار مرد است
نوع دوم كه بیشتر به «بی جامه» معروف است از جنسهای مختلف و گل دار بوده و فاقد جیب میباشد و با كِش در قسمت كمر محكم میگردد و در برخی نقاط مثل مهران، دره شهر، جنوب دهلران قسمت پائین و ساق پا را تنگ نموده و برخی تزئینات مثل نوار دوزری و غیره به آن میافزایند.
قیوَن ( Qaywan ): پارچه ای بلند و یك رنگ كه از آن به عنوان شال كمر استفاده میشود و امروزه در نقاط عشایری و روستایی برخی نقاط استان بصورت محدود خصوصاً در فصل كار كشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد.
ئاماده کردنی ئاسو کرماشانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر