Pages

۱۳۹۰ بهمن ۸, شنبه

پیام پدر زانیار مرادی به سازمانهای خیر خواه و بشر دوست برای نجات جان فرزندش

Hi, I'm Eqbal Moradi Zanyar moradis father who currently sits with his cousin loqman Moradi in the Iranian prison in Karaj and waiting for execution, they sit under torture and violation of the Iranian regime's prison guards Iranian regime forbidden to call someone or to meet up close relatives we have not talked to my son for 30 months have not met either, right now we ask everyone who works for human rights throughout the world for help to stop execution of my son and his cousin please please save my son and his cousin I am so grateful if you could help us and stop the execution of my son Zanyar Moradi I love my son very much he did not do any crime just because I am not in Iran and was a member of a Kurdish organization because it grabbed my son and tortured him in several months please help us I can not sleep day and night thinking of my son.

Sincerely Eqbal Moradi



حکم اعدام لقمان و زانیار مرادی به بخش اجرای احکام فرستاده شد

با تایید حکم اعدام لقمان و زانیار مرادی، احتمال آن میرود این دو زندانی سیاسی اعدام شوند.
دوستان گرامیم لطفا لینک را باز و امضا کنید 
فقط کلیک کافی نیست این کار فقط چند دقیقه وقت شما را خواهد گرفت 
سپاسگزارم

Save Loghman and Zanyar Moradi
www.gopetition.com
We the undersigned demand that the international community bring all possible pressure to bear upon the Islamic Republic of Iran to 1) drop all charges against Loghman and Zanyar Moradi 2) immediately and unconditionally release Loghman and Zanyar...
 








رژیم جمهوری اسلامی با افکار و رفتار کینه توزانه اش در صدد نابودی جوانان ملت کرد میباشد و در یک نمایش مسخره آمیز موسوم به پرس تیوی که یک برنامه تحت عنوان اعترافات ساخته شده نمایشی آخوند ساخته در این باره که سراپا دروغ بود و من از نظر روانشناسی بر چهره لقمان و زانیار مرادی تمرکز نمودم که با دقت حرکات چشمشان را مورد بررسی قرار دادم و حرکات بدنشان را با دقت مورد مطالعه قرار دادم و با چند روانکاو همکار و دوست خود نیز این ویدئو را نگاه کردیم و با دقت آن را مورد مطالعه قرار دادیم این اعترافات هیچ مشروعیت بین المللی ندارد و نخواهند داشت چرا چون تحت فشار و برای کاستن از شکنجه های طاقتفرسا و کم شدن شدت این شکنجه ها متوصل و یا مجبور به این اعترافات شده اند و هیچ مشروعیت قانونی و بین المللی را ندارد و این اعترافات بیشتر برای گریز از یک شکنجه دردناک و کثیف میباشد که رژیم وحشیهای اسلامی به این دو نوجوان تحمیل نموده انددر این باره در روزهای آینده در یک مقاله روانشناسانه بیشتر مینویسم با رژیم جهل و جنایت باید جنگید.
و حرکات بدن آنها یعنی لقمان و زانیار با وضوح نشانمیدهد که در زیر یک شکنجه وحشیانه و ظالمانه  بوده اند  آثار شکنجه کاری کرده است که در حرکات چشمشان حرکات دستشان تعادل روحی آنها نشانمیدهد که تحت شکنجه های وحشیانه قرار گرفته اند و این آثار میتواند در حالت حرکات دستشان حرکات چشمشان و حرکات لبشان به طور دقیق و روشن دید که طوری شکنجه شده اند که برای رهایی از دست این شکنجه های وحشیانه وحشیهای اسلامی ناگزیر به اعترافات آخوند ساخته روی آورده اند تا شاید کمتر مورد تحقیر و ضرب و شتم مامورین وحشیهای امام  خیالی و پوشالی زمان قرار بگیرند مجبور به اعرافات شده اند و این اعترافات  به هیچ عنوان هیچ مشروعیتی  از نظر قوانین بین المللی ندارد و نخواهند داشت چرا چون  زیر شکنجه های طاقتفرسا مجبورا  به چنین اعترافاتی تن در داده اند و رژیم هم برای کاستن بحران داخلیش و برای یک مانور سیاسی و گریز از بحرانهای داخلی و با دروغ و نیرنگ و فریب افکار عمومی مردم و ملتهای ایرانی نسبت به ملت کرد میباشد این کارهای که رژیم دست به آن زده است و عدم همبستگی ملی داخلی ملتهای 

ساکن این سرزمین میباشد.

 تشکر ساموئیل کرماشانی 26/1/2012
///////////////////

استمداد دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام از احمد شهید


استمداد 2 زندانی سیاسی هموطن کرد محکوم به مرگ از گزارشگر ویژه حقوق بشر دکتر احمد شهید

نامۀ زندانیان سیاسی محکوم به اعدام زانیار ولقمان مرادی به گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد دکتر احمد شهید که پیش از این ارسال شده است جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران "قرار گرفته است متن نامه به قرار زیر می باشد:
نماینده محترم سازمان حقوق بشر
جناب آقای دکتر احمد شهید
با سلام
این نوشته ، رنجنامه دو جوان بیگناه زانیار مرادی 25 ساله و لقمان مرادی 28 ساله است .در حال حاضر مدت 1 سال است که در زندان رجایی شهر محبوس هستیم .با یک اتهام دروغین و داستانی ساختگی به مجازات اعدام در ملا عام محکوم شده ایم. .ما زانیار و لقمان مرادی لازم می دانیم که تنها بخشی از شکنجه های وحشیانه و رفتارهای ظالمانه ای که توسط مامورین امنیتی جمهوری اسلامی در دوران بازجویی روا داشته اند شما را مطلع کرده و بدینوسیله برای نجات جان خویش از نهادهای بین المللی و حقوق بشری و دوستان استمداد می طلبیم.
ما دو نفر ساکن شهر مریوان یکی از شهرهای مرزی استان کردستان هستیم. شهری که اساسا بخشی از ملیت مظلوم کرد زبان ایران را در دل خود جای داده است.

در سال 1388 به دنبال کشته شدن فرزند امام جمعه مریوان و دوتن دیگر از همراهانش به دست عده ای ناشناس و بعد از گذشت 1 ماه از حادثه در تاریخ 11و 12/5/88 توسط مامورین امنیتی وزارت اطلاعات در چند قدمی منزل خود که در راه رفتن به سرکاربودیم به ماهجوم آوردند و هر دو نفر ما را به فاصله یک روز اختلاف بازداشت کردند .اما آنچه دربازداشتگاه اداره اطلاعات کردستان بر ما گذشت و حجم شکنجه های وحشیانه ماموران امنیتی و بازجویان با ضرب و شتم شدید از سوی آنان به حدی بود که علیرغم بیگناهی وبی خبری از حادثه و با اگاهی از فرجام فاجعه آمیز آن ما دو نفر ناچار شدیم تا پس از گذشت چند هفته برعلیه خویش اعتراف کنیم و گناه نکرده را بر گردن بگیریم. ما مجبور شدیم به خواسته های بازجویان تن داده و اعترافات دروغین علیه خویش را امضا کنیم .
9 ماه بی خبری در سلول های انفرادی مخوف در بازداشتگاه اطلاعات سنندج ضرب و شتم بسیار با مشت و لگد تا مرز شکستگی دست و پا ، وضربات سنگین به نقاط حساس بدن از جمله سر ، بیضه ها ، کمر و زانو ،بستن دست و پاهای ما به شکل صلیب و ضربات پی در پی با شلاق و شکنجه های جنسی بسیار وقیحانه از جمله نشاندن بر روی شیشه های نوشابه که به صندلی چسبیده بود و شکنجه هایی که شرم از بازگو کردن آنهاست تنها بخشی از این شکنجه ها بشمار می رود .
از سوی دیگر توهیناهای رکیک و تهدیدهای دائمی مبنی بر آزار و اذیت سایر اعضای خانواده هایمان ما دو نفر را به موجوداتی بی اختیار تبدیل کرده و چشم بسته و به خاطر خلاصی از این وضعیت وحشتناک حاضر شدیم تا هر آنچه که بازجویان بر روی برگه های بازجویی نوشته بودند از پشت چشم بند امضا کنیم و با انگشت مهر تایید بر آنها بزنیم .
جناب آقای دکتر احمد شهید
ما دو نفر آنچنان تحت فشار زورگویی ها و شکنجه های بازجویان قرار گرفته بودیم که ترجیح می دادیم تا با خودکشی خود را از این شرایط خارج کرده و یا حداقل با اعتصاب غذا از بین برویم .اما بازحویان با ایجاد محدودیتهای کامل حتی اجازه اعتصاب غذا را هم به ما ندادند {تحمیل بی خوابیهای چند روزه از طرف ماموران بازداشتگاه و عدم اجازه آنها برای دسترسی به درمانهای پزشکی جهت تسکین دردهای ناشی از کتک زدن های بازجو . برای ما دو نفر که تجربه زندان ،شکنجه و سلول انفرادی و رفتارهای وقیحانه مامورین اطلاعاتی را نداشتیم چنان سنگین بود } که پس از گذشت چند وقت و ترس از تکرار آن فاجعه باردیگر حاضر شدیم تا بنا به درخواست آنها همان اعترافات ساختگی را با خط خود در برگ های بازجویی نوشته و آنها را امضا کنیم.
اعترافاتی که یک داستان دروغین و یک سناریوی امنیتی در منطقۀ کردستان را طراحی کرده بودند .تا مامورین امنیتی را کامیاب کند . بعد از 9 ماه در سلولهای انفرادی اطلاعات سنندج ما را به زندان مرکزی سنندج انتقال دادند. در این مدت که در زندان سنندج بودیم دوباره به مدت 1 ماه ما را به اطلاعات واگذار کردند. همان شرایط اول و تقاضای همکاری از ما می خواستند ولی ما به هیچ قیمتی تن به خواسته هایشان ندادیم .
آنها می خواستند که پدر یکی از ما یعنی اقبال مرادی که از اعضای کومله کردستان است در دام آنها بیاندازیم که حتی این را هم در طول این 9 ماه در سلول بودیم از ما خواستار شدند از اما ما دوباره این خواسته را رد نمودیم و حاضر به چنین کاری نشدیم
بعد از مدتی ما را به تهران انتقال دادند بعد از 1 ماه در سلولهای انفرادی اوین بند 209 ما را به دادگاه بردند.
دادگاه نمایشی ما دو نفر در تاریخ 1 /10/89 در شرایطی برگزار شد که تا روز دادگاهی ما دو نفر هیچ گونه ملاقاتی با خانواده هایمان نداشتیم و از هر گونه اعتراض و داشتن وکیل محروم بودیم .در طول این مدت طولانی فرصت نداشتیم که در یک مجال اندک تنها بخشی از آنچه بر سرمان آمده بود را برای کسی بازگو کنیم .این در حالی بود که بازجویان دائما تهدید می کردند که در صورت هر گونه تخلفی از دستورات ایشان در جلسۀ دادگاه دوباره به همان شرایط وحشتناک بازخواهیم گشت و شلاق و شکنجه ها و فشار از اول آغاز خواهد شد. شاید باور نکیند که رفتاری با ما صورت گرفت که هر انسانی در این لحظات حاضر است مرگ را بپذیرد اما دوباره به همان سلولها باز نگردد و برای همین هم در دادگاه بدوی مطابق دستورات بازجویان عمل کرده و نتوانستیم از خود دفاع کنیم که دادگاه ما کمتر از 20 .دقیقه به طول انجامید و قاضی پرونده صلواتی ریس شعبه 15 دادگاه انقلاب بود و هنوز دادگاهی شروع نشده بود که قاضی ما را محارب و مفسد فی ارض نامید پس از دادگاهی و صدور حکم ناعادلانه .پس از محاکمه و حکم ناعادلانه و غیر قانونی اعدام ما دو نفر به زندان امنیتی رجایی شهر منتقل شدیم و بر اساس دستور دادستان حتی از ابتدایی ترین حقوق یک زندانی یعنی حق ملاقات با خانواده هم محروم بودیم ما در این زندان محبوس شده و ممنوع ملاقات هستیم تا حتی خانواده هایمان نتوانند بدرستی از حقایق ماجرای پرونده مطلع شوند و از سوی دیگر به دنبال صدور حکم و ارجاع آن به مراجع قضایی هیچکدام از وکلای مستقل و بی طرف دادگستری نیز اجازه نداشتند تا به این پرونده دسترسی پیدا کرده و یک لایحۀ دفاعی برای ما نوشته و یا حداقل تقاضای ما مبنی بر اعاده دادرسی را از دادگاه تقاضا کنند.
جناب دکتر احمد شهید
براستی اگر ترور یک شخصیت مذهبی که از جمله از منتقدان حکومت مرکزی هم بوده است در حد توان ماست ؟چرا در طول دوران بازجویی هیچگاه کسی برای بازرسی منزل به منازل مسکونی ما مراجعه نکرد ؟ اگر واقعا ما دو نفر بر اساس دستور یک تشکیلات مسلحانه اقدام به ترور کرده بودیم آیا نباید نشانه هایی از وابستگی و ارتباط ارگانی و تشکیلاتی ما با این جریان وجود داشت ؟ و حال آنکه همان گروه که سالهاست جنگ مسلحانه را کنار گذاشته است چگونه ما دو نفر بدون هیچ گونه سابقه اقدام نظامی و یا آموزش کارهای چریکی توانسته ایم چنین عملیات حساسی را در منطقه اجرا کنیم .در حالی که هیچ مدرک مستند مبنی بر داشتن اسلحه در حالیکه هیچ مدرکی مستند مبنی بر داشتن اسلحه و توان استفاده از آن در پرونده ما وجود ندارد. چرا برگزار کنندگان همان دادگاه نمایشی ما را از حق اعاده دادرسی محروم کردند ویا حاضر نیستند تا در یک دادگاه عادلانه با وکلای مدافع و اولیاء دم مقتولین یکبار دیگر ما را محاکمه کنند و اکنون به اعدام در ملاعام به اتهام محاربه تنها از سوی دادگاه انقلاب که یک دادگاه امنیتی و غیر قانونی است محکوم شدیم آیا صرفا عضویت پدر زانیار مرادی در یک تشکیلات سیاسی می توان دلیل ..محکمی برای انتساب این گناه... به نزدیکان وی باشد و آیا باید پسر را به خاطر پدر مجازات و محکوم کرد این تنها بخشی ازصدها دلیل و برهانی است که اصالت و حقیقت این پرونده را زیر سوال می برد تقاضای همدردی و همیاری از شما جنابعالی را خواهانیم و برای نجات ما دو جوان بیگناه بکوشید شاید که فردا دیر باشد.
اقبال و زانیار مرادی
زندان رجایی شهر ( گوهردشت)
دی 1390
////////////////////////

نامەی سەرئاوەڵای كەمپەینی بەرگری لە زیندانی سياسى و مەدەنى

بۆ بەڕێزان مام جەلال تاڵەبانی سەرۆك كۆماری ئێراقی فیدڕاڵ
كاك مەسعود بارزانی سەرۆكی هەرێمی كوردستان

بەڕێزان..
هەروەك ئاگادارن رێژیمی كۆماری ئیسلامی ئێران بە بیانووی جۆراوجۆر وەك تیرۆر یا ئەندامبوون لە حیزبە بەرهەڵستكارەكان و دژبەری ئێران و چالاكوانانی سیاسی نەتەوەییمان، هاووڵاتیانی كوردی دانیشتووی رۆژهەڵاتی كوردستان دەستبەسەر و زیندانی و ئەشكەنجە ئەدرێن و حوكمی ئێعدام و لەسێدارەدانیان بەسەردا دەسەپێنن كە ئەوە پێچەوانەی بنەماكانی مافی مرۆڤە.

هەر لەم پێوەندییەدا دوو هاووڵاتی كوردی خەڵكی شاری مەریوان، بە تۆمەتی كوشتن و تیرۆری كوڕی ئیمام جومعەی ئەم شارە بە ناوەكانی زانیار مورادی لە ١ی ئەگۆستی ٢٠٠٩ و لوقمان مورادی لە ١٧ی ئۆکتۆبری ٢٠٠٩ لە لایەن هێزەکانی ئیتڵاعاتی لە شاری مەریوان قۆڵبه‌ست کران و له ٢٢ی دێسەمبەری ٢٠١٠ لە لایەن لقی (١٥)ی دادگای شۆڕشی ئیسلامی لە شاری تاران، بەتۆمەتی موحارب سزای ئیعدامیان به‌ سه‌ر دا سه‌پا بە تۆمەتی کوشتنی کوڕی ئیمام جومعەی مەریوان.

ئەو دوو گەنجە كوردە لەژێر قورسترین شێوازەكانی ئەشكەنجەدا دانیان بە كوشتنی كوڕی ئیمام جومعەی ئەوشارە داناوە، كە تەنانەت ئیمام جومعەی شاری مەریوان هێزە ئەمنییەكانی شاری مەریوانی ئاگادار كردۆتەوە كەوا نایهەوێ لەكاتی جێبەجێكردنی حوكمی ئێعدامی ئەو دوو گەنجەدا لەوێ ئامادەبێ بەهۆی ئەوەیكە گومانی هەیە لەوەیكە ئەو دوو گەنجە كوردە كوڕەكەی ئەویان كوشتبێ.

بۆ ئاگاداری بەڕێزتان پێشتر ڕێکخراوی لێبۆردنی نێونەتەوەیی بەدەرکردنی لێدوانێکی بەپەلە سەبارەت بەڕەوشی ئەو دوو گیراوە کوردە ڕایگەیاندبوو:

ئەو دوو گیراوە بۆ ماوەی ٩ مانگ لە لایەن ئیدارەی ئیتلاعاتەوە دەستبەسەر بوون، بێ ئەوەی لەو ماوەیە دا هیچ تۆمەتێکی کوشتنیان بخرێتە پاڵ. ئەوان چەندین جار بۆ گرتووخانەی جیاواز ڕاگوێزراون و سەرئەنجام لە مانگی دێسەمبەری ٢٠١٠ دا بۆ بەندی ٤ی گرتووخانەی رەجایی شاری کەرەج گوازرانەوە.

رێکخراوی لێبوردنی نێونه‌ته‌وه‌یی بە ئاماژەدان بە نامەیەکی لوقمان و زانیاری مورادی ڕایگەیاندبوو: ئه‌و دوو گیراوه‌ کورده‌، لە ماوەی دەستبەسەربوونیان دا لە گرتووخانەکانی وەزارەتی ئیتلاعات، ماوەی ٢٥ ڕۆژ ئەشکەنجە کراون، گوشاریان لە سەر بووە و هەڕەشەی دەستدرێژی سێکسیان لێکراوە تا "دان" بەوە دابنێن کە کەسێکیان کووشتووە. لەو ماوەیە دا ئەو دوو گیراوە، لە دەستپێڕاگەیشتن بە خزمەتی پزیشکی پێویست بێبەش بوونە.

سەپاندنی سزای لەسێدارەدان و پشتڕاستکردنەوەی لە لایەن دادگای پێداچوونەوە لە ڕێکەوتی ١٥٧ ژانویەی ٢٠١٠ لە کاتێکدایە کە "زانیار مورادی" لە کاتی دەستبەسەر کردنیدا تەمەنی تەنیا ١٧ ساڵ بووە و ئەمە بە پێچەوانەی ئەو کونوانسیۆنە نێونەتەوەییەکانە کە رژیمی ئێران واژۆی کردووە، سەبارەت بە پاراستنی مافی نەوجەوانان.

ئێمە وەك كەمپەینی بەرگری لە زیندانیە سیاسی و مەدەنيیەكانی ئێران و كوردستان داوا لە بەڕێزانتان دەكەین كەوا هەموو هەوڵێكی خۆتان بخەنە گەڕ بۆ بەرگری كردن لەو دوو گەنجە كوردەی دانیشتوی رۆژهەڵاتی كوردستان و پاراستنیان لە مەترسی ئێعدام و كوشتن.

بە سوپاسەوە
كەمپەینی بەرگری لە زیندانی سياسى و مەدەنى

26/1-2012



/////////////////////////////
تفسیر سیاسی هفته
نوشته: منشه امیر
یادروز جهانی هولوکاست و هشدار دنیا
 به انکار گران جنایات نازی ها

مردمان بسیاری از کشورهای جهان آیین یادروز هولوکاست را برگزار کردند و یاد شش میلیون نفر یهودیان اروپایی دیگر کشورها را که در جنگ جهانی دوم قربانی درنده خویی و منش جنایتکارانه نازی ها گردیدند گرامی داشتند.
پیشنهاد برگزاری یک یادروز بین المللی برای بزرگداشت نام این انسان های پاک، که در آتش کین و فریب نازی ها سوختند وخاکستر شدند، در ژانویه سال 2006 بیشتر به این علت از جانب سازمان ملل متحد مورد تصویب و برگزاری قرار گرفت که محمود احمدی نژاد به انکار هولوکاست پرداخت و آن را یک "افسانه دروغین" نامید – گر چه او نخستین فردی نبود که چنین می کرد، زیرا انکارگری هولوکاست پیشینه ای بس  طولانی دارد و احمدی نژاد نه خود مبتکر این دروغ بزرگ، بلکه مقلد هیتلر پرستان و یهودستیزان پیش از خویش شده بود.
انکار هولوکاست، یعنی افسانه خواندن فاجعه کشتار شش میلیون یهودی بی دفاع در جنگ جهانی دوم، در واقع از همان روزهایی آغاز گردید که حکومت آلمان هیتلری به گردآوری یهودیان در سرزمین های اشغال شده اروپایی پرداخت تا آن ها را به بازداشتگاه های مرگ بفرستد، و شوربختانه آن انکار تا به امروز هم ادامه دارد.
مأموران و افسران آلمان نازی، پس از آن که هر شهر یا کشور تازه ای را به تصرف درمی آوردند، به شناسایی و بازداشت یهودیان آن مکان، از زن و مرد و کودک می پرداختند و آنان را به بازداشتگاه های مرگ منتقل می کردند تا در اولین فرصت بکشند و جسدشان را در کوره های آدم سوزی به خاکستر مبدل سازند.
آلمان هیتلری در همه سال های جنگ جهانی دوم بیشترین تلاش را کرده بود تا یهودیان نگون بخت که در واگن های سربسته ویژه حمل چهارپایان به آشویتس و بیرکناو و برگن بلزن و دیگر اردوگاه های مرگ فرستاده می شدند ندانند به کجا می روند و چه سرنوشتی در انتظار آنان است.  
بر سر در اردوگاه مرگ آشویتس با حروف آهنین نوشته شده بود: کار آزادی می آورد – تا این تصور ایجاد شود که آن جا یک بازداشتگاه کار اجباری، و نه بیشتر از این است.
حتی پس از شکست آلمان نازی و خودکشی هیتلر، نئونازی ها فوراً قد علم کرده و ادعا داشتند که هیچ یهودی کشته نشده و اگر در آشویتس و چند اردوگاه مرگ دیگر کوره های آدم سوزی وجود داشته برای سوزاندن اجساد آنانی بوده که به وبا و طاعون مبتلا گردیده بودند و جسدشان می باید سوزانده می شد.
از دوران تلاش اسرائیلیان برای اخراج حکومت قیم بریتانیا از سرزمین پدری خود و برپایی دوباره دولت اسرائیل پس از دو هزار سال آوارگی، انکارگران دیگری در کنار نئونازی ها قد علم کردند که اهداف سیاسی و دینی را درهم آمیخته و ادعا داشتند که هولوکاستی روی نداده و یهودی کشته نشده و آنچه تعریف می کنند افسانه و بی اساس است.
این بار تعصب گران مذهبی جهان اسلام، در کنار رهبران یهودستیز کشورهای عرب بودند که تصور می کردند با انکار هولوکاست و تبرئه هیتلر و نازی ها از جنایات سهمگینی که علیه ملت یهود مرتکب شده اند، می توانند از رسیدن اسرائیل به استقلال دوباره جلوگیری کنند و این سرزمین تاریخی را به اشغال درآورند.
از یک سو تعصب گرایان دینی در جهان اسلام، که خود را مؤمن واقعی و دیگران را کافرمی دانستند، عَلَم انکار هولوکاست را به دست گرفتند تا یهودیان را دروغگو معرفی کرده و هیتلر را بی گناه جلوه دهند؛ و از دیگر سوی، رهبران ناشایسته و مردم فریب کشورهای عرب بودند که با حربه انکار هولوکاست، علیه استقلال دوباره کشور باستانی اسرائیل اعلام جنگ کرده بودند.
این اسلامگرایان متعصب و یهودستیزان عرب، دست به دست نئونازی ها داده و به کشورهای اروپایی اعتراض کردند که چرا انکار هولوکاست را جرم می دانند و انگارگران را مورد پیگرد ومجازات قرار می دهند.
نئونازی ها به این امید جنایات هیتلر را انکار می کردند که دوباره زمینه را برای به روی کار آوردن نازیسم در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی فراهم سازند – و یهودستیزان عرب از آن رو به انکار هولوکاست می پرداختند که شاید نگذارند اسرائیل استقلال خود را باز یابد و یهودیانی که بازماندگان هولوکاست و جنایات نازی بوده اند بتوانند به سرزمین پدری باز گردند و رنج و محنت آنان پایان گیرد و از آزادی و رفاه برخوردار شوند.
گرچه رژیم اسلامی ایران در سه دهه پیش به این ترفند سیاسی و تبلیغاتی ناانسانی علیه یهودیان و اسرائیل پیوست، ولی بی تردید بیش از هر گروه و حکومت دیگری، امکانات مالی و تبلیغاتی خود را در اختیار ترویج این اندیشه ضد بشری قرار داده است.
روح الله خمینی، از سال ها پیش از آن که با وعده های فریبنده به ملت ایران بتواند قدرت را به دست گیرد و ایران را به یک زندان بزرگ مبدل سازد، در کتاب "حکومت اسلامی" نوشته بود که یهودیان قومی دارای بدترین خصلت های انسانی هستند.
خمینی در واقع همه کاستی های اخلاقی و روانی خود را به یهودیان نسبت داده و کوشیده بود این ملت فرهیخته را بدنام سازد تا با حربه یهودستیزی بتواند مسلمانان را دور خود جمع کند و به اجرای هدف های ناپاک خویش بکشاند.
آخوند علی خامنه ای جانشین خمینی نیز، همین شیوه دروغ پردازی علیه یهودیان را در پیش گرفت و در چند نطق خود، یهودیانی را که به سرزمین پدری خود بازگشته اند و دو هزار سال دوری از وطن نتوانسته است آنان را از عشق میهن باز دارد، افرادی شیاد، دروغگو، بزهکار و بد کین معرفی کرد و اسرائیل را یک کشور پوشالی و جایگاه مشتی نابکاران نامید – لقبی که شایسته خود او و حکومت و یارانش تواند بود و نه بیش!
آخوند خامنه ای این ترهات را علیه ملتی بیان داشت که در علم و صنعت و تکنولوژی از پیشگامان ملت های جهان است و این، با وجود آن که بیش از شش دهه از استقلال دوباره اسرائیل نمی گذرد و این قوم باستانی در تمام این دوران نیز با یک دست اسلحه را فشرده و از موجودیت خود دفاع کرده و با دست دیگر به پژوهش علمی و تکنولوژی و پزشکی و کشاورزی و کامپیوتری و اینترنت پرداخته و امروز یکی از بهترین ها در همه این زمینه ها در جهان است.
ولی در اسرائیل ستیزی و یهود آزاری نیز حکومت اسلامی ایران مبتکر نبوده، بلکه تقلید کننده سران کشورهای عرب و آخوندهای مسلمان دیگر بوده است.
ملاهای متعصب گروه اسلامی حماس در غزه، تقریباً هر هفته در خطبه روز جمعه یهودیان را "عنتر و خوک ومیمون" می نامند و آنان را کافر می خوانند و قتلشان را واجب می دانند – و این در حالی که شریعت حضرت محمد بر اساس کتاب تورات و دین یهود، با ایجاد تغییراتی، نهاد شده است و یهودیان پیشگام یکتاپرستی در جهان بوده اند و اسلام و مسیحیت نسبت به آن دِین بسیار دارند.
گروه حماس در مرامنامه خود، نه تنها سراسر خاک اسرائیل را موقوفه اسلامی می نامند، که هیچ کس جز مسلمانان را حق زندگی در آن جا نیست، بلکه علناً از نابودی یهودیان و اسرائیل سخن می گوید.
در تبصره بند هفتم از مرامنامه حماس چنین آمده است: «و در آن روز حضرتش ظهور نخواهد کرد جز آن که همه جهودان پشت درختان و تخته سنگ ها پنهان گردند و درختان و تخته سنگ ها فریاد برآورند که جهودی پشت سر من پنهان شده است که بیائید و او را بکشید».
حتی خطبای گروه فتح، که ظاهراً شاخه غیردینی و میانه رو جنبش فلسطینیان محسوب می شود، در خطبه های خود، از یهودیان با کنیه "خوک و عنتر" نام می برند و ادعا می کنند که پیامبر اسلام نابودی آنان راخواستار شده است.
مرام گروه اخوان المسلمین در مصر که در واقع گاهواره و خاستگاه گروه حماس  در این نقطه از جهان بوده و هست نیز، لبریز از ادعاهای افترا آمیز علیه یهودیان، یهودیت و اسرائیلیان بوده و هست.
محمد بدیع سرکرده اخوان المسلمین مصر در خطبه ای در تابستان سال گذشته می گوید: «الله یهودیان را از ادامه شیادی و برافروختن آتش جنگ برحذر داشت. یهودیان پراکنده کنان فساد و تباهی در کره خاک هستند، و مفسدان فی الارض را الله دوست  نمی دارد».
عبدالرحمن البر یکی دیگر از سر کردگان اخوان المسلمین مصر در خطبه های پس از آزادی گیلعاد شلیط (سرباز ربوده شده اسرائیلی) گفت: «ایثار و شهادت تنها وسیله ای است که به کمک آن می توان سراسر خاک مقدس فلسطین را از بحر تا نهر از تسلط صهیونیسم بیرون آورد و آن را به اسلام باز گرداند».
در تهران، در تلاش برای آن که آخوند علی خامنه ای را دارای درجه مذهبی و علمی بالا معرفی کنند، کتابی با نام «فلسطین در دیدگاه حضرت امام سید علی خامنه ای» انتشار می دهند که در مقدمه آن نیز آخوند خامنه ای کشور اسرائیل و مردمان آن را بی ریشه و بی پایه و گروهی تبهکار و مفسد لارض می خواند.
احمدی نژاد نیز در سخنانی در 16 ژانویه 2010 ادعا کرده می گوید: «یهودیانی که در سرزمین اشغالی مستقر شده اند، ظاهراً چهره انسانی دارند – آن ها بزرگ ترین تبهکاران تاریخ هستند که به لباس انسانی درآمده اند».
آخوند مصباح یزدی در خطبه های خویش یهودیان را «دشمنان اسلام» معرفی می کند و در تهران کتابی با این نام انتشار می دهند: «اسرائیل چگونه باید از بین برود!».
علیه یهودیان و یهودیت مقاله می نویسند و فیلم سینمایی و تلویزیونی تهیه می کنند تا همه خلق و خوی تبهکارانه خویش را به یهودیان و اسرائیلیان نسبت دهند و به خیال خویش به بهره برداری تبلیغاتی بپردازند. فیلم "صیاد شنبه" را می توان از همین قماش دانست – گرچه، آن اولین و تنها فیلمی در حکومت اسلامی ایران نیست که یهودی ستیزی را شعار خویش قرار داده است.
امروز در حالی که نئونازی ها در اروپا مورد تنفر مردم قرار دارند و می ترسند خود را نشان دهند و در خفا همچنان از هیتلر و جنایات او جانبداری می کنند، در برخی کشورهای عربی گرایش های تعصب گرایانه اسلامی که آشکارا جنبه ضد یهودی دارد قوت گرفته و هم زمان، رژیم ایران نیز با وجود آن که به علت برنامه های اتمی اش و جنایاتی که علیه مردم ایران انجام می دهد با واکنش کوبنده بین المللی و تحریم های فزاینده روبرو می باشد، نه تنها از یهودستیزی دست برنداشته، بلکه بر شدت تبلیغاتی که دوران ننگین نازی ها در اروپا را به یاد می آورد افزوده است.
ولی در دنیای امروز ارزش های اخلاقی روز به روز بیشتر تقویت می شود و موازین انسانی مورد احترام بیشتری قرار می گیرد که بر شدت نفرت از انکارگران هولوکاست می افزاید و به ستمکاران و جنایت پیشگان هشدار می دهد که بالاخره در دادگاه عدل بین المللی محاکمه و مجازات خواهند شد.
اورشلیم: 8 بهمن ماه 1390 = 28 ماه ژانویه 2012


//////////////\
پرزیدنت اوباما: "نه تنها در افکار خود، که با اعمال خود، هرگز نمی گذاریم هولوکاست تکرار شود"
گزارش بخش فارسی رادیو اسرائیل-  پرزیدنت باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، در بیانیه ای به مناسبت بیست و هفتم ژانویه، دیروز، که با سالروز جهانی یادبود قربانیان هولوکاست مصادف بود، تأکید کرد که او به عنوان رهبر آمریکا "دوباره متعهد می شود که نه تنها با افکار و یادبودها، بلکه با عملکرد قاطع دولت این کشور مانع از آن شود که هولوکاست دیگری برای ملت یهود تکرار شود".
او در پیام خود نوشت: «در حالی که ما به یاد قربانیانی هستیم که در اردوگاه ها کشته شدند، از آشوویتص تا تربلینکا، از داخائو تا سوبی بور، باید متعهد باشیم که حقیقت را به گوش انکارگران هولوکاست تکرار کنیم». رییس جمهوری آمریکا افزود: «همراه با کشور اسرائیل و نیز همگام با همه دوستان خود در سراسر جهان، ما خویش را وقف مفهوم بخشیدن به واژگان پرقدرتی در این جمله می کنیم که می گوییم: هرگز فراموش نخواهیم کرد؛ هرگز دیگر تکرار نخواهد شد».
آیین های یادبود هولوکاست در همه جهان اجرا شد؛ به جز ایران
گزارش بخش فارسی رادیو اسرائیل-  روز گذشته در روزی که سازمان ملل متحد هفت سال پیش آن را در پی یهودستیزی های احمدی نژاد و انکار هولوکاست از او، به عنوان روز جهانی یادبود قربانیان هولوکاست تعیین کرد، در بسیاری از کشورهای جهان، غیر از ایران، مراسمی برگزار شد. در ترکیه، کشور مسلمان همسایه ایران، فیلم پرآوازه و تحسین شده و 9 ساعته "هولوکاست"، ساخته سینماگر مشهور فرانسوی، کلود لانتسمن، از سوی شبکه تلویزیونی دولتی ترکیه "تی آر تی" اکران شد.
بازماندگان هولوکاست در اتریش "تصادفی" بودن رقص نژادپرستان را نمی پذیرند
گزارش بخش فارسی رادیو اسرائیل-  در وین، پایتخت اتریش، در حالی که دیشب آیین یادبود قربانیان هولوکاست در جریان بود، پلیس این شهر به راست گرایان افراطی نیز اجازه داده بود ضیافت رقص و پایکوبی و نوشیدن الکل برگزار کنند. این مجوز موجب خشم شدید بازماندگان هولوکاست شد.
دولت اتریش در پاسخ گفته است که مجوز، به صورت سالیانه، برای هر آخرین جمعه شب ماه ژانویه به راست گرایان و نئونازی ها داده می شود و قرار گرفتن مکان گردهمایی افراطی ها در نزدیکی محل یادبود قربانیان هولوکاست، "اتفاقی" بوده است. اما برای یهودیان اتریش که زادگاه هیتلر بوده است، پذیرش این ادعای دولت اتریش دشوار است.

خالد مشعل سرانجام سوریه را ترک کرد

کمک کلان مالی ایران قطع شد و ترکیه به مشعل "مشوق 300 میلیون دلاری" داد
گزارش بخش فارسی رادیو اسرائیل-  گزارش هایی که در شبانه روز اخیر در رسانه های عربی منطقه منتشر شده، حاکی است که خالد مشعل، رییس دفتر سیاسی حماس که سال های طولانی جیره خوار حکومت بشار اسد بود، سرانجام آن کشور را ترک کرده و در حالی که آقای اسد منفور افکار عمومی دنیای عرب و جهان غرب شده است، او را با کارنامه سیاه پر از جنایت، تنها رها کرده است.
گزارش های مربوط به ترک سوریه از سوی خالد مشعل حتی از جانب خبرگزاری "رویترز" نیز منتشر شده که امروز به نقل از منابع اطلاعاتی و نیز منابع دیپلماتیک در سوریه نوشت که خالد مشعل فعلا در قطر اقامت می کند اما محض احتیاط، دفتر سیاسی حماس را در سوریه رسما نمی بندد، هر چند که عملا بسیاری از کادرهای حماس از سوریه رفته و این دفتر دیگر کار زیادی ندارد. به نظر می رسد که این منابع، بلندپایگان کشور ترکیه باشند.
بر اساس گزارش خبرگزاری "رویترز"، ترکیه در تشویق خالد مشعل به جدا شدن از محور شرارت ایران و سوریه، نقش مهم و سرنوشت سازی ایفا کرده است و به خالد مشعل قول داده است که در سال جاری میلادی، مبلغ 300 میلیون دلار را در اختیار او بگذارد.
"رویترز" نوشت: جمهوری اسلامی ایران در ماه های اخیر کمک مالی به مشعل را به شدت کاهش داد. ناظران می گویند دلیل این امر، این است که خالد مشعل حاضر نشد بر خلاف دستورهای صریح سران جمهوری اسلامی، عملا در کنار بشار اسد قرار گیرد. تحلیلگران رادیو اسرائیل یادآوری می کنند که ماه گذشته نیز، زمانی که آقای غضنفر رکن آبادی، سفیر ایران در لبنان با برگزاری یک همآیش در ساختمان سفارت جمهوری اسلامی در بیروت، در حالی که نمایندگان حزب الله، حماس، جهاد اسلامی فلسطین و دیگر گروزه های تروریستی را گرد آورده بود، گفت شما باید قلبا و عملا در کنار حکومت سوریه قرار گیرید ولی باز این فراخوانی صریح، ظاهرا در سران حماس کارساز نیفتاد.
تحلیلگران رادیو اسرائیل یادآوری می کنند که در حالی نیز که قرار بود اسماعیل هنیه، نخست وزیر دولت حماس در غزه، این روزها به تهران سفر کند، اما سخنگوی دفتر او، دیروز در مصاحبه با خبرگزاری ایرانی "فارس" گفت سفر هنیه به تهران، به دلایلی به تعویق افتاده است.
خالد مشعل در روزهای اخیر خود تأکید کرد که دیگر نمی خواهد رهبر حماس شود و ناظران گفتند میان او و اسماعیل هنیه اختلافات شدیدی بروز کرده است؛ زیرا مشعل به این نتیجه رسیده که باید از مقاومت مسلحانه برابر اسرائیل دست برداشت اما هنیه این دیدگاه را قویا رد می کند. به نظر می رسد که سران تهران اصرار داشتند که هنیه را به ایران دعوت کنند تا به مشعل نشان دهند که کسی که از بشار اسد حمایت نمی کند و از مشی مسلحانه علیه اسرائیل دور می شود، دیگر از خوان نعمت ایران بهره مند نمی شود.
اما با وجود این، اسماعیل هنیه نیز سفرش را به تهران فعلا به تعویق انداخته است یا اینکه درباره عملی کردن این سفر، در حالی که اختلافات شدیدی در صدر حماس بروز کرده است، تردیدهای جدی دارد.
در هر حال، مقامات فلسطینی تأیید کردند که خالد مشعل، فردا، پس از 13 سال که از اردن اخراج شده بود، با موافقت ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن هاشمی، به آن کشور سفر خواهد کرد. اردن 13 سال پیش خالد مشعل را به دلیل همدستی در برنامه ریزی های تروریستی از سوی ایران برای انجام یک سری خرابکاری در اردن، اخراج کرد. در 13 سال اخیر، خالد مشعل تنها دو بار توانسته بود برای ساعاتی وارد اردن شود؛ هر دو بار به دلیل درگذشت پدر و مادرش بود که در اردن زندگی می کردند.
با رفتن مشعل از سوریه، تظاهرات فلسطینی ها علیه اسد در غزه آغاز شد
گزارش بخش فارسی رادیو اسرائیل-  صدها نفر از فلسطینی های غزه با گردآمدن در شهر اصلی این باریکه، علیه حکومت بشار اسد در سوریه تظاهرات کردند و حمایت خود را از ملت سرکوب شده سوریه بیان نمودند. در تمامی یازده ماه اخیر که جنایات بشار اسد در سوریه ادامه داشته است، دولت حماس در غزه مانع از برگزاری تظاهرات از سوی فلسطینی ها برای ابراز همبستگی با مردم سوریه شده بود.
حتی زمانی که فلسطینی ها به کشتار ده ها نفر از جوانان پناهندگان فلسطینی مقیم سوریه به دست حکومت اسد در حمله آنها به اردوگاه پناهندگان در اطراف بندر لاذقیة اعتراض کردند، نیروهای امنیتی دولت حماس در غزه، معترضان فلسطینی را به زور پراکنده کردند.
در حالی که دولت حماس در غزه تا کنون ظاهرا تلاش داشت خود را در بحران سوریه "بی طرف" جلوه گر سازد، اما اکنون که خالد مشعل و شمار زیادی از سران حماس سوریه را ترک کرده اند، به نظر می رسد که اندک اندک به فلسطینی های غزه نیز اجازه داده می شود که علیه حکومت اسد تظاهرات کنند. در همین حال، نیروهای امنیتی وابسته به دایره های اطلاعاتی دولت حماس امروز نیز برخوردهایی با تظاهرکنندگان فلسطینی در غزه داشتند.
//////////////////

تأیید پانه تا: قدرت بمب های سنگرشکن افزایش می یابد

ناظران: برای کاربرد در حمله احتمالی به ایران است
گزارش بخش فارسی رادیو اسرائیل-  روزنامه آمریکایی "وال استریت ژورنال" گزارش داد که نیروی مسلح ایالات متحده در حال افزایش قدرت بمب های سنگرشکن خود برای حمله احتمالی به تأسیسات اتمی زیرزمینی ایران است. بر اساس این گزارش، کارشناسان تسلیحاتی آمریکایی معتقدند که حتی سنگین ترین بمب هایی که ارتش ایالات متحده هم اکنون در اختیار دارد، قادر نخواهند بود تأسیسات اتمی کاملا محافظت شده و زیرزمینی ایران را نابود کنند.
یک مقام ارشد پیشین آمریکایی که متخصص امور ایران است به "وال استریت ژورنال" گفت: بمب های کنونی شاید قادر باشند تأسیساتی چون نطنز را نابود کنند، ولی نخواهند توانست تأسیسات غنی سازی فردو را کاملا نابود سازند.
وزیر دفاع ایالات متحده، آقای لئون پانه تا نیز در مصاحبه ای با "وال استریت ژورنال"، برنامه توسعه این بمب ها را تأیید کرد ولی گفت که هدف از این کار، لزوما برنامه اتمی ایران نیست؛ بلکه این بمب ها برای مقابله با تمام دشمنان آمریکا ساخته می شوند.
رزمناو عظیم آمریکایی به عنوان "پایگاه شناور نظامی" در راه منطقه است
گزارش بخش فارسی رادیو اسرائیل-  ایالات متحده قصد دارد یک رزمناو عظیم خود را به عنوان "پایگاهی شناور" به خاورمیانه و احتمالا خلیج فارس بفرستد. به گزارش روزنامه آمریکایی "واشینگتن پست"، ناو آمریکایی "یو اس اس پونس" در حال آماده شدن است تا در اوایل تابستان آینده به منطقه اعزام شود. این رزمناو آمریکایی قادر است پناهگاهی برای هلیکوپترها و قایق های تندرو جنگی ایجاد کند و توانایی ایفای نقش به عنوان پایگاهی برای پاکسازی مین های دریایی را دارد.
هدف اصلی از فرستادن این رزمناو به منطقه، رویارویی با تهدیدهای حکومت ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز و همچنین مبارزه با نیروهای القاعده در یمن و دزدان دریایی سومالی است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر