Pages

۱۳۹۰ شهریور ۳, پنجشنبه

آغاز انقراض کامپیوترهای شخصی


آغاز انقراض کامپیوترهای شخصی

دنیای اقتصاد: روند کامپیوتری شدن و رشد اتصال دستگاه‌های دیجیتالی به اینترنت به گونه‌ای است که تا سال ۲۰۱۳ این دستگاه‌ها بر کامپیوترهای شخصی چیره می‌شوند
زمانی کامپیوترهای شخصی توانستند انقلاب بزرگی را در صنعت تکنولوژی به وجود بیاورند و موج جدیدی را در بازار لوازم مصرف الکترونیک ایجاد کنند. ورود کامپیوترهای رومیزی و به تدریج کامپیوترهای شخصی قابل حمل مانند نوت‌بوك‌ها و بعد از آنها نت‌بوک‌ها سلیقه کاربران و حتی سبک زندگی دیجیتالی آنها را تغییر داد و به یکی از ملزومات زندگی روزمره اغلب ما تبدیل شد.
با این همه، اما روند رشد تکنولوژی آنقدر سریع است که ما به عنوان کاربران نهایی ناچاریم با آن همراه شویم. این در حالی است که رشد نفوذ اینترنت در امور مختلف هم باعث شده است که به استفاده از دستگاه‌هایی با امکان اتصال به اینترنت روی آوریم. درست به همین دلایل است که حالا کارشناسان و تحلیلگران درباره انقراض کامپیوترهای شخصی هشدار داده‌اند.
این هشدار در واقع نتیجه تحقیقات و بررسی‌های مختلفی است که تا حالا انجام شده است. موسسه تحقیقاتی IHS iSuppli هم به تازگی گزارشی درباره تاثیر انقلاب دستگاه‌های اینترنتی در صنعت محصولات مصرفی الکترونیک منتشر کرده است.
اين موسسه اعلام کرده است که صادرات جهانی دستگاه‌های دیجیتال مبتنی بر اینترنت افزایش پیدا کرده و به زودی از میزان صادرات پلت‌فرم‌های قدیمی برای اتصال به اینترنت مانند کامپیوترهای شخصی هم عبور می‌کند.
کارشناسان این موسسه انتظار دارند که این اتفاق اولین بار در سال 2013 رخ بدهد. به این ترتیب جدیدترین تحقیقات IHS iSuppli نشان می‌دهد که صادرات جهانی دستگاه‌های دیجیتال مبتنی بر اینترنت شامل محصولاتی از تلویزیون و کنسول‌های بازی کامپیوتری گرفته تا دستگاه‌های Blu-ray Player، در سال 2013 به 6/503 میلیون دستگاه می‌رسد که این رقم در سال 2010 برابر 161 میلیون دستگاه بوده است. این در حالی است که انتظار می‌رود صادرات جهانی کامپیوترهای شخصی در همین مدت و تا پایان سال 2013 به 7/433 میلیون دستگاه برسد، در حالی که این رقم تا پایان سال 2010 برابر 4/345 میلیون دستگاه بوده است.
از طرفی کارشناسان این موسسه تحقیقاتی معتقدند که در سال 2015 صادرات جهانی دستگاه‌های دیجیتال مبتنی بر اینترنت به 8/780 میلیون دستگاه می‌رسد، در حالی که در همین زمان صادرات جهانی کامپیوترهای شخصی به 1/479 میلیون دستگاه خواهد رسید. به این ترتیب است که آمارها نشان می‌دهند سرعت رشد دستگاه‌های دیجیتال مبتنی بر اینترنت بسیار سریع‌تر از سرعت رشد بازار کامپیوترهای شخصی خواهد بود. «جردن سلبرن» یکی از تحلیل‌گران این موسسه در این مورد می‌گوید: «این آمار و ارقام نشان می‌دهند که اینترنت دیگر تنها برای کامپیوترهای شخصی نیست. اینترنت حالا با ارائه محصولات کاربردی مختلف با امکان دسترسی به وب، تجارت لوازم مصرفی الکترونیک را متحول کرده است. به این ترتیب است که محتوای وب به راحتی به خانه‌ها راه پیدا کرده و این دستگاه‌ها به مرکزی برای آنچه ما به عنوان زندگی دیجیتال می‌شناسیم تبدیل می‌شوند. به همین دلیل هم هست که در آینده‌ای نزدیک کاربران ترجیح می‌دهند به جای کامپیوترهای شخصی از دستگاه‌هایی مانند تلویزیون‌ها برای دسترسی به اینترنت استفاده کنند.
دستگاه‌های دیجیتال مبتنی بر اینترنت در حقیقت محصولاتی هستند که امکان اتصال به اینترنت و دسترسی به محتوای آن را در هر جایی و هر زمانی به کاربرانشان می‌دهند. تلویزیون‌ها، دستگاه‌های Blu-ray Player، کنسول‌های بازی و تبلت‌های چند رسانه‌ای در دسته این محصولات قرار می‌گیرند اما در این دسته باید کامپیوترهای شخصی و موبایل‌های هوشمند را جدا کرد، چون از نگاه کارشناسان این محصولات به ترتیب در دسته تجهیزات پردازش اطلاعات و تجهیزات ارتباطی بی سیم قرار می‌گیرند.
با این همه اما کارشناسان IHS iSuppli معتقدند اگرچه تبلت‌ها به عنوان دستگاه‌هایی برای ارتباطات بی‌سیم شناخته می‌شوند، اما از آنجایی که این محصولات در دسته دستگاه‌های دیجیتال مبتنی بر اینترنت هم قرار دارند و نقش مهمی در بازار این محصولات دارند در دسته این محصولات مورد بررسی قرار می‌گیرند.
نقش پررنگ تبلت‌ها
بر اساس این گزارش تبلت‌های چند رسانه‌ای سهمی برابر افزایش 50 درصدی صادرات جهانی دستگاه‌های مبتنی بر اینترنت را در این بازار دارند و به این علت به عنوان سریع‌ترین محصولات این بخش در روند رشد بازار آنها شناخته می‌شوند که به عقیده کارشناسان تبلت iPad شرکت Apple بیشترین سهم را در این میان داشته است.
کارشناسان پیش‌بینی کرده‌اند که صادرات جهانی دستگاه‌های دیجیتال مبتنی بر اینترنت تا پایان سال 2011 به 2/241 میلیون دستگاه می‌رسد که این رقم از صادرات 161 میلیون دستگاهی در سال 2010 و 3/108 میلیون دستگاهی در سال 2009 بیشتر است. بعد از رشد 49 درصدی بازار این محصولات در سال 2009، حالا انتظار می‌رود این بازار در سال 2012 هم شاهد رشد 50 درصدی باشد و این به معنای آن است که بازار محصولات دیجیتال مبتنی بر اینترنت سه سال متوالی رشد را پشت سر خواهد گذاشت.
پرطرفدارترین و محبوب‌ترین دستگاه‌های دیجیتال مبتنی بر اینترنت در سال میلادی گذشته کنسول‌های بازی کامپیوتری بوده‌اند که صادرات 5/50 میلیون دستگاهی داشته‌اند. بعد از آنها تلویزیون‌ها با صادرات 40 میلیون دستگاهی قرار دارند. با این حال اما انتظار می‌رود تبلت‌های چند رسانه‌ای در سال 2011 عنوان محبوب‌ترین این محصولات را به خودشان اختصاص داده و صادرات 9/61 میلیون دستگاهی را برای خودشان به ثبت برسانند که این رقم رشد 214 درصدی را برای بازار تبلت‌ها به همراه می‌آورد، در حالی که آنها در سال 2010 رشد 7/19 درصدی را تجربه کردند.
در حالی که تا دو سال پیش صادرات جهانی تبلت‌های چند رسانه‌ای تنها بیش از 300 میلیون دستگاه بود، حالا انتظار می‌رود این رقم تا سال 2015 نسبت به سال 2010 تا 15 برابر افزایش داشته باشد. به این ترتیب کارشناسان پیش‌بینی کرده‌اند بازار جهانی تبلت‌ها تا سال 2015 با متوسط نرخ رشد سالانه 3/73 درصد رشد کند؛ رقمی که هیچ‌کدام از دستگاه‌های مبتنی بر اینترنت تا چهار سال آینده به آن نخواهند رسید.
تبلت‌ها در واقع همان محصولاتی هستند که می‌توانند روزمرگی کاربران را به زندگی دیجیتال نزدیک‌تر کرده و امکان لذت بردن از محتوای چند رسانه‌ای به جای استفاده مکانیکی از این محتوا را به آنها بدهند.
با این همه صرف‌نظر از تبلت‌ها به عنوان محبوب‌ترین محصولات این بازار، دستگاه‌های دیجیتال دیگر مبتنی بر اینترنت مانند Blu-ray Playerها هم رشد سریع و قابل توجهی را در سال‌های اخیر داشته‌اند. در واقع رشد تقاضا برای نمایشگرها و تلویزیون‌های با امکان نمایش تصاویر با کیفیت و وضوح تصویر بالا یا HD هم تاثیر زیادی بر رشد بازار دستگاه‌های
Blu-ray Player هم گذاشته‌اند. به این ترتیب بعد از تبلت‌های چند رسانه‌ای، Blu-ray Playerها با متوسط نرخ رشد سالانه 9/37 درصدی دومین محصول محبوب و با رشد سریع در بازار دستگاه‌های دیجیتال مبتنی بر اینترنت به حساب می‌آیند.
-----------------------

تظاهرات زنان نیمه عریان آمریکایی برای برابر حقوقی با مردان

عکس: روز بالا تنه عریان برای زنان آمریکاییشهرزادنیوز: در حالی که مردان آمریکایی حق دارند با بالاتنه عریان در اماکن عمومی ظاهر شوند، این امر برای زنان در بسیاری از مناطق ایالات متحده امریکا مجاز نیست. سازمان "گوُ تاپلس" (با بالاتنه عریان برو) در این رابطه اعلام کرد که این با برابر حقوقی در تضاد است وطرفدارانش را به تظاهرات علیه این تبعیض فراخوند.
در پیوند با این فراخوان، زنان با بالا تنه عریان و مردان با سینه بند در چندین شهر ایالات متحده دست به تظاهرات زدند و فیلم تظاهرات را نیز در یوتیوب به نمایش گذاشتند. سازمان "گوُ تاپلس" اعلام کرد که برابر حقوقی زن و مرد در قانون اساسی تضمین شده و اگر مردان چنین حقی را دارند، زنان نیز باید بتوانند در اماکن عمومی با بالاتنه عریان ظاهر شوند و اگر این را نمی پسندند، پس مردان هم بالاتنه خود را بپوشانند.
به گزارش هفته نامه آلمانی فوکوس، سازمان مزبور از زنان می خواهد که سینه های خود را از شرم نپوشانند و آن ها را جزو ساختار طبیعی بدن خود بپذیرند. قرار است با فراخوان سازمان "گوُ تاپلس" در سال آینده تظاهراتی در مقابل کاخ سفید بر پا شود.
--------------------------------

حمایت چاوز از قذافی؛ حمله به سفارت ونزوئلا در لیبی

به گزارش خبرگزاری فرانسه از کاراکاس، هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا روز چهارشنبه اعلام کرد که سفارت کشورش در طرابلس هدف حمله قرار گرفته و اموال آن به طور کامل غارت شده است.
هوگو چاوز که از همپیمانان وفادار به معمر قذافی است، این اظهارات را در یک کنفرانس مطبوعاتی در کاراکاس عنوان کرد و در حالیکه بشدت نگران به نظر می رسید، از شورای انتقالی لیبی خواست از سفیر و کارمندان سفارت ونزوئلا در طرابلس محافظت کنند.چاوز از مخالفان سرسخت مداخله غربیها علیه رژیم قذافی بود و در مناسبت های متعددی در جریان ناآرامی های شش ماه گذشته در لیبی، از قذافی و رژیم او حمایت می کرد.
هوگو چاوز همچنین از متحدان سینه چاک جمهوری اسلامی بشمار می رود و از این رو احتمالا شاهد اقدام مشابهی علیه سفارت ونزوئلا در تهران خواهیم بود.
---------------------------------

نگرانی خامنه ای از سقوط قذافی

جعفر پویه
سقوط قذافی در لیبی، علی خامنه ای رهبر و ولی فقیه خودکامه حاکم بر کشورمان را دچار کابوس کرد. او که در 16 مرداد برای قذافی اشک تمساح ریخت و گفت "من از مساله لیبی نگرانم. پروردگارا! مردم لیبی را نجات بده"، اکنون شاهد متواری شدن همتای دیکتاتور خود است.
او گفته بود: "من در مورد مسایل لیبی نگرانم، سیاست غرب، سیاست رذیلانه و موذیانه ای است. اینها از قیام مردم سوو استفاده کردند. برای آنها، ماندن و جا پا باز کردن در لیبی خیلی مهم است."
خامنه ای تا آخرین لحظه نه تنها از آنچه "قیام مردم" می نامد حمایت نکرد، بلکه غیر مستقیم از دیکتاتور لیبی مستقیم و غیرمستقیم حمایت کرد. سیاست مزورانه رژیم در مورد اتفاقات لیبی تا آنجا پیش رفت که رژیم تا آخرین لحظات خواهان توقف خشونت در آن کشور بود. به همین دلیل واکنش دیر هنگام وزارت خارجه که با انتشار بیانیه صورت گرفت، هویت پنهان شده رژیم ولایت فقیه در پس آن را بیشتر هویدا کرد.
رژیم جمهوری اسلامی که قیام مردم منطقه را الگوبرداری از خود معرفی می کند و خود را رهبر این جنبشها می نامد، این روزها سیاست خارجی اش آنچنان زمین گیر شده است که حتا قادر به حرکت در راستای منافع ارتجاعی خود هم نیست. برافتادن پرده از چهره هولناک و سرکوبگر سیستمی که پایورانش کوس رهبری جهان اسلام را می زدند و خود را سردمدار جنبشهای منطقه قلمداد می کردند در جریان جنبش اجتماعی مردم، دلیل این انزوای منطقه ای است.
بی آبرویی رژیم ستمگر ولایت فقیه در برخورد با مردم آزادیخواه حاضر در خیابانها و سرکوبگری بیرحمانه آنان، باعث شده است که نه تنها جنبشهای منطقه از الگوی چنین رژیمی پیروی نکنند، بلکه به شیوه های مختلفی انزجار خود از رهبران و سیاست زد و بندشان با دیکتاتورهای حاکم را افشا کرده و می کنند. به همین علت وزارت خارجه رژیم در بیانیه دیر هنگام خود می نویسد: "رجا واثق دارد مردم استعمار ستیز لیبی با قاطعیت و حفظ همبستگی ملی، مانع از هر نوع دخالت بیگانگان به ویژه استعمارگران دیروز و مدعیان امروز در رقم زدن سرنوشت خود خواهند شد."
این اشک تمساح ریختن و شعارهای توخالی علیه استعمارگران را می شود سوگواری رژیم ولایت فقیه برای رژیم قذافی دانست. این همان چیزی است که تبدیل به کابوس علی خامنه ای شده و از قفسهای در صف برای حضور در دادگاه نگرانش کرده است.
در ادامه، وزارت خارجه رژیم در بیانیه خود می نویسد: "خیزش مردمی در لیبی بار دیگر نشان داد که تمکین به خواسته ها و مطالبات به حق مردم و احترام به آرای آنان یک ضرورت انکار ناپذیر است."
مدعی حمایت از جنبشهای اسلامی منطقه و سردمداری و رهبری آنان، انشاهای پرسوز و گداز می نویسد و با پشت سرهم کردن یک سری کلمات کلیشه ای چه چیزی را می خواهد بیان کند؟
اگر چنین توصیه هایی خوب است، پس چرا خود انشا نویسان رژیم در این بیانیه آن را به گوش نمی گیرند؟ این بیانیه حرفی را بیان می کند که مردم ایران در خیابانها با صدای بلند و به تکرار آن را زده و با گلوله پاسخ دریافت کرده اند. اگر چنین درس عبرتی برای شنیدن خوب باشد، در مرتبه اول این پایوران و سرکوبگران مردم ایران هستند که باید آویزه گوش کنند، زیرا سرنوشت قذافی پس از مبارک و بن علی این پیام را برای سیدعلی دارد که از چنین سرنوشت محتومی هرگز گریزی ندارد.
--------------------------------------------------

سقوط قذافی و سناریوی تحولات آینده ایران - حسین باقرزاده

سقوط رژیم ۴۲ ساله سرهنگ قذافی در لیبی برگ دیگری به تحولات سرنوشت‌ساز دنیای عرب در ماه‌های اخیر افزود و بهار عرب را به تابستان کشاند. تا کنون حکومت‌های سه کشور عرب زبان شمال آفریقا، تونس، مصر و لیبی، که بیشترین ساحل جنوبی مدیترانه را در اختیار خود دارند یکی پس از دیگری با قیام مردمی سقوط کرده‌اند. بهار عرب البته به این سه کشور محدود نشده و غالب کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا از مراکش تا یمن را در بر گرفته است. هم اکنون همه نگاه‌ها متوجه سوریه شده است - جایی که انتظار می‌رود مقاومت شجاعانه مردم در زیر سرکوب‌های خشن و خونین رژیم اسد سرنوشتی مشابه لیبی را برای آن رقم بزند. علاوه بر این، وضعیت ایران در برابر یک علامت سؤال بزرگ قرار گرفته است. بسیاری از تحلیلگران بر این نظرند که تحولات سوریه بیش از هر کشور دیگری بر ایران تأثیر خواهد گذارد. ولی به لحاظ ساختاری، رژیم ایران قرابت بیشتری به رژیم قذافی دارد و سرنوشت لیبی شاید بیش از هر تحول دیگر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا چشم‌انداز تحولات آینده ایران را ترسیم کند.
رژیم قذافی به عنوان یک رژیم دیکتاتور وجه مشترک زیادی با دیکتاتورهای دیگر منطقه از بن علی و مبارک گرفته تا صالح و اسد داشت. ولی این رژیم از خصوصیت‌هایی نیز برخوردار بود که در مجموع آن را از سایر رژیم‌های عرب زبان شمال آفریقا و خاورمیانه متمایز می‌کرد و مشخصا در ردیف جمهوری اسلامی قرار می‌داد. این خصوصیت‌ها که عموما ساختاری هستند هم‌چنین کیفیت رفتار حکومت در برابر حرکت مردمی و کشانده شدن پای شورای امنیت سازمان ملل و نیروهای نظامی ناتو در این حرکت را تا حدی تبیین می‌کنند و می‌توانند چشم‌اندازی از تحولات آینده ایران را در برابر ما قرار دهند. از سوی دیگر، به دلیل همین خصوصیات، سقوط رژیم قذافی باید بیش از نمونه‌های مشابه آن در مصر و تونس، رژیم ایران را نگران کرده باشد و استراتژیست‌های آن را برای پیش‌بینی آن چه که ممکن است در ایران اتفاق بیفتد، و راه‌های پیش‌گیری یا مقابله با آن، به تکاپو بیندازد. این خصوصیات، که می‌توان دقیقا در جمهوری اسلامی مشابه آن‌ها را دید، عمدتا عبارتند از:
۱ - رژیم قذافی یک رژیم ایدئولوژیک بود. قذافی مدعی نظامی جدید و طرحی نو در جهان بود. او نظریات خود را در «کتاب سبز»ش تدوین کرده بود و اصرار عجیبی داشت که فلاسفه جهان را به چالش بکشد. قذافی بر اساس این ایدئولوژی نظام سیاسی خاصی را در لیبی پیاده کرده بود، به نام «جماهیریه»، که می‌گفت نظیر هیچ نظامی در جهان نیست و در عین حال دموکرات‌ترین آن‌ها است. او حتا پرچم لیبی را تغییر داد تا با رژیم ایدئولوژیک او هم‌آهنگ شود. تنها رژیم دیگر برخوردار از این خصوصیت در منطقه، جمهوری اسلامی است که نظام و پرچم خاص خود را نیز دارد. خصوصیت ایدئولوژیک رژیم قذافی، او و پیروانش را به درستی راه خود مطمئن کرده بود و به آنان اجازه می‌داد که با خشونت تمام در برابر حرکت مردم بایستند و از ارتکاب هیچ جنایتی ابا نکنند. هیچ عاملی مانند یک ایدئولوژی دگم نمی‌تواند مردمانی را به خشونت عریان وا دارد و انسان‌های عادی را به جنایت‌کاران ضد بشری تبدیل کند.
۲ - قذافی از طریق یک کودتای انقلابی بر سر کار آمده بود. کودتای ضد سلطنتی او در سال ۱۹۶۹ با استقبال وسیعی از مردم روبرو شده و از او یک قهرمان ساخته بود. او از «مشروعیت انقلابی» برخوردار بود و به خود حق می‌داد که مادام العمر به عنوان رهبر لیبی بر جا بماند. این موقعیت هم‌چنین به او اجازه می‌داد که به نام انقلاب مخالفان خود را از میان بردارد و هرگونه اعتراض و انتقادی را تحت عنوان ضد انقلاب سرکوب کند. او توانسته بود به پشتوانه کودتای سال ۱۹۶۹ علیه خاندان ادریس محبوبیتی در نسل جوان آن زمان برای خود ایجاد کند و برای چندین دهه‌ از این محبوبیت در راه استقرار و تثبیت قدرت خود و سرکوب مخالفانش بهره بگیرد. قذافی تنها رهبر جهان عرب بود که با یک حرکت انقلابی مورد حمایت مردم بر سر کار آمده و تا کنون دوام آورده بود و از این نظر جز با جمهوری اسلامی با هیچ رژیم دیگر در منطقه وجه مشترک نداشت.
۳ - قذافی چهره ضد غربی و ضد آمریکایی داشت. او بر خلاف مبارک و بن علی و تقریبا تمامی رهبران دیگر جهان عرب خود را یک ضد امپریالیست می‌دانست. بارها در مجامع بین‌المللی علیه غرب موضع گرفته بود و در بسیاری از موارد از جنبش‌های ضد غربی حمایت می‌کرد و به آنان کمک می‌رساند. او حتا طرز زندگی غربی را نیز نفی می‌کرد و اصرار داشت در چادر‌های بدوی از سران کشورهای خارجی پذیرایی کند و یا اصرار داشت در سفرهای اروپا و آمریکا چادر شخصی خود را در کنار موزه لوور در پاریس یا در سایه ساختمان سازمان ملل در نیویورک بر پا دارد. او به ضد غربی بودن خود افتخار می‌کرد و از آن به عنوان وسیله‌ای برای عوام‌فریبی بهره می‌گرفت. قذافی همانند رهبران جمهوری اسلامی نهادهای بین‌المللی و سازمان ملل را به باد تمسخر می‌گرفت و یا برای آنان موعظه می‌کرد.
۴ - رژیم لیبی در صحنه تروریسم بین‌الملل فعال بود. لیبی در تروریسم بین‌الملل، پس از جمهوری اسلامی، بیش از هر کشور دیگر شمال آفریقا و خاورمیانه فعال بوده است. رٍژیم قذافی برای سالیان دراز از گروه‌های فلسطینی که به عملیات تروریستی دست می‌زدند حمایت می‌کرد. مواد منفجره «سمتکس» قذافی در ایرلند شمالی و بریتانیا فاجعه‌هایی آفرید. سرنخ یک بمب‌گذاری در یک کلوب شبانه در برلین به قذافی رسید و آمریکا به تلافی آن طرابلس را بمباران کرد. و لیبی پس از سالیان دراز مسئولیت خود را در انفجار یک هواپیمای پان آمریکن در آسمان اسکاتلند در سال ۱۹۸۹ که به قتل ۲۷۰ نفر منجر شد، پذیرفت و علاوه بر تسلیم مظنونان جنایت به اسکاتلند، پذیرفت که به خانواده‌های مقتولان چند سد میلیون دلار خسارت بپردازد. در فهرست کشورهای حامی تروریسم، نام لیبی برای سالیان دراز در ردیف جمهوری اسلامی می‌آمد. تنها رژیم دیگر خاورمیانه‌ای که گاه به این فهرست راه یافته سوریه بوده است.
۵ - لیبی متکی به درآمد نفت است. این خصوصیت به قذافی اجازه می‌داد که از یک سو ارکان قدرت خود را هرچه بیشتر مستحکم کند و از سوی دیگر از درآمد نفت برای هزینه کردن در ماجراجویی‌های بین‌المللی خود و یا جلب هوادار در بین قشرهای نیازمند جامعه بهره بگیرد. علاوه بر این، او نیازی به کمک‌های خارجی نداشت و می‌توانست در برابر فشارهای خارجی مقاومت کند و به اعتراض‌های بین‌المللی به خشونت و سرکوب مردم وقعی ننهد. بن علی و مبارک و صالح که به کمک‌های غربی وابسته بودند نمی‌توانستند به سادگی قذافی آدم بکشند. عموما، کشورهای نفت‌خیز منطقه، حتا اگر مانند بحرین با غرب روابط خوبی داشته باشند، چون از غرب کمکی نمی‌گیرند در سرکوب مردم خود آزادانه‌تر می‌توانند عمل کنند. علاوه بر این، درآمد هنگفت نفت به آنان اجازه می‌دهد که تا حدی سطح زندگی مردم خود را بالا بیاورند و از نارضایی عمومی بکاهند. شورش چند ماهه اخیر جهان عرب یا در کشورهای نفت‌خیز منطقه به اعتراض عمومی منجر نشده و یا در آن‌ها به شدت سرکوب شده است. جمهوری اسلامی نیز به یمن درآمد نفت می‌تواند شورش‌های داخلی را خنثا و کنترل کند و یا بدون واهمه از فشارهای خارجی آن‌ها را سرکوب نماید.
پنج خصوصیت یاد شده نشان می‌دهد که اگر قرار باشد موج سقوط نظام‌های دیکتاتوری منطقه بر اثر حرکت عمومی مردم به ایران برسد، سناریوی آن احتمالا بیشتر شبیه لیبی خواهد بود تا مصر و تونس. یعنی صرف نظر از سناریوهای احتمالی دیگر (مانند فروپاشی از درون)، به همان دلایل که قذافی تا آخرین لحظه در برابر حرکت مردم ایستاد و هزینه‌های سنگین مالی و جانی زیادی به مردم لیبی تحمیل کرد، از رژیم جمهوری اسلامی نیز نمی‌توان انتظار داشت که از هیچ جنایتی برای بقای خود در برابر حرکت مردم خودداری کند. این در طبیعت یک رژیم ایدئولوژیک و دگم برخاسته از یک انقلاب مردمی، با مواضع ضد غرب و ضد آمریکا، فعال در تروریسم بین‌الملل و متکی به درآمد هنگفت نفت است که تا آخرین نفس در برابر موج اعتراضات مردم خود بایستد و برای به خاک و خون کشیدن این اعتراضات از هیچ جنایتی فروگذار نکند. در عین حال، تجربه لیبی این را نیز نشان داده است که این مقاومت‌های سرکوبگرانه نمی‌تواند برآیند محتوم این سیاست را تغییر دهد و تنها نتیجه آن بالا بردن هزینه‌های سنگینی است که بر مردم این کشور تحمیل خواهد شد و بس.
hbzadeh@btinternet.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر