Pages

۱۳۹۲ خرداد ۱۷, جمعه

کی از اقلیت های ملی_مذهبی در کشور ایران مردم جامعه یارسان هستند که هم به دلیل هویت ملی یعنی کورد بودن مورد ستم قرار گرفته و هم به دلیل جهان بینی آییني یارسان، بیش از هر کورد دیگری مورد ظلم رژیم اسلامی بوده و هستند ا

کی از اقلیت های ملی_مذهبی در کشور ایران مردم جامعه یارسان هستند که هم به دلیل هویت ملی یعنی کورد بودن مورد ستم قرار گرفته و هم به دلیل جهان بینی آییني یارسان، بیش از هر کورد دیگری مورد ظلم رژیم اسلامی بوده و هستند ا

ضمن محکوم نمودن این رفتار ضد انسانی رژیم اسلامی ایران، همده‌ردی خود را به‌ جامعه‌ محترم یارسان اعلام نموده‌. وبا این حرکت اعتراضی که درشهر کرماشان، لب آب، درب استانداری کرماشان


روز تجمع: یکشنبه 19-3-1392 خورشیدی برابر با 9-6-2013 میلادی همراه و هم صدای ایشان خواهیم بود. باشد که این حرکت اعتراضی دیگر بخشهای کوردستان را فراگیرد. باتشکر ئاسوکرماشانی
نگاهی بر آیین یارسان
جامعه‌ی یارسان از بدو پیدایش تا به امروز مورد بی‌مهری‌ها و ظلم و تعدی حاکمان مرکزی بوده است و همواره کوشیده‌اند که آیین یاری را بی‌اهمیت و آن را شاخه‌ای عرفانی از اسلام و تشیع نشان دهند. اساس آیین یارسان بر تشکیل جامعه‌ای به دور از ظلم و خشونت و برپایه‌ی دین‌ یاری بوده است و عنوان آن به نام دین یاری به معنای دوستی، بیانگر این موضوع است. 
بنده قصد پرداختن به این آیین کهن را در این مجال ندارم، صرفاً جهت زدودن برخی ابهامات ناچارم به صورت کاملاً گذرا ابتدا به برخی شایعات رایج پاسخ گفته و سپس به مسایل روز بپردازم.
در تاریخ آغازین یارسان نظرات متفاوتی وجود دارد پی‌ریزی آن به قرن دوم هجری توسط "بهلول کوفی" و یارانش برمی‌گردد ولی نقطه عطف آن به قرن هفتم برمی‌گردد زمانی که "پیربنیامین" و "داوود" و "پیرموسی" متفکرین و بشارت دهندگان آن به سراغ "عیسی برزنجه" اهل تسنن در عراق رفته و با تشویق وی به ازدواج با "خاتون دایراک رمزبار" خبر از تولد نوزادی دادند که پیام‌آور و آشکارکننده‌ی آیین یاری است و حاصل آن ازدواج، فرزندی به نام "سلطان سهاک" شد که به طور رسمی دین یاری را در کُردستان ایران و در منطقه‌ی "دالهو" بنیان نهاد و کتاب‌ها و سروده‌های مقدس هم به زبان کُردی گورانی می‌باشد.
در آیین یاری در کنار هدایت معنوی مردم از طریق دین، به مساله‌ی هدایت جامعه و تشکیلات سیاسی هم پرداخته شده است و عنوان نظام پیر و پادشاهی و نحوه‌ی برگزاری مراسم دینی با عنوان "جم و جمخانه" که به شکل اجتماعی و شورایی برگزار می‌شود موید آن است، سلطان سهاک هم بر این اساس در "پردیوری" و محل مقدس یارسان با یاران خود پیمان یا همان "شرط و اقرار" با عنوان "بیاوبس پردیوری" می‌بندد وزرا و مشاوران خود را با عنوان "هفت تن" و "چهل تنان" برمی‌گزیند و اختصاص یک پُست به نام رسیدگی به مسایل جامعه زنان و انتخاب خاتون رمزبار به عنوان رئیس جامعه نسوان نشان از اهمیت این نظام به امور زنان دارد و همینطور موسیقی و تنبورنوازی بسیار پراهمیت بوده به طوری که هم اکنون هم مراسم آیینی با تنبور نوازی همراه است.
با علنی شدن آیین یاری مخالفت حاکمان تا به امروز ادامه داشته است همچون برخورد نامناسب متعصبین اهل سنت با گروندگان به یارسان که منجر به پناه‌گیری آنان در کوه‌های دالهو شد و فلسفه‌ی روزه "مرنوی" به همین دلیل است و از سویی دیگر با آغاز حکومت صفویان و فشار بر اقلیت‌های دینی پیروان یارسان مجبور شدند تا با اتکا به اشتراکات دینی خود با تشیع از فشار حکومت بکاهند و این موضوع باعث گردید تا در فلسفه‌ی یارسان بسیاری محققان به بیراهه بروند، با نسبت عناوین جعلی "علی اللهی" و "شیطان‌پرست" صدمات جبران‌ناپذیری به این آیین باستانی وارد کردند و آن را شاخه‌ای افراطی از تشیع معرفی کردند، البته بنا بر سروده‌ها، امام اول شیعیان در آیین یاری یکی از مهمانان ذات حق است ولی بزرگنمایی فقط یکی از مهمانان ذات تا این اندازه جای شک دارد، بنا به همین توجیه می‌توان یارسان را "سهاک اللهی" یا "خوشین اللهی" هم نامید چرا که سلطان سهاک و بابا خوشین هم از مهمانان ذات حق بر روی زمین هستند.
توهین و ظلم در حق آیین یارسان قدمتی به درازای تاریخ یارسان دارد و پس از انقلاب ایران سرعت بیشتری گرفت با تاکید آیت‌الله خمینی بر آزادی این آیین، متأسفانه چند صباحی نگذشته که بر سبیل گذشته راه بر نامردمی ها گشوده شد و نه تنها بهایی به آیین داده نشد بلکه با بی‌احترامی کامل با آن برخورد شد با مراجعه به اصل دوازدهم و سیزدهم قانون اساسی ایران مشاهده می‌کنیم که هیچ نامی از آن برده نشد و بر اساس اصول نامبرده تنها اقلیت‌های دینی شناخته شده‌ی زرتشتی، کلیمی و مسیحی هستند و این نشان می‌دهد که برای پیروان دین یاری که بزرگترین اقلیت دینی از لحاظ جمعیتی در ایران است - طبق برآورد تخمینی دو و نیم تا سه و نیم میلیون پیرو دارد- هیچگونه حقوقی نظر گرفته نمی‌شود و در یک جامعه باز و با آزادی‌های نسبی، بدون شک جامعه یارسان حق داشتن یک یا دو نماینده در پارلمان را داراست.
این بی‌احترامی قانونگذاران به دین یاری، دست تندروهای افراطی اسلامگرا را در حمله به آن باز گذاشت و مشکلات فراوانی را به جامعه یارسان تحمیل کرد به طوری که مردم یارسان از برگزاری آزادانه‌ی مراسم دینی خود محروم شده و جوانان یارسانی از استخدام در مراکز دولتی بازماندند و با تکذیب آیین خود سعی در یافتن شغلی مناسب داشتند و متأسفانه پا را از این فراتر هم گذاشته و با تنبیه، شکنجه و اعدام سعی در تهدید مردم یارسان را دارند.
اخراج "علی نظری" معلم مدارس کرمانشاهان، دستگیری تعداد کثیری از پیروان یارسان و تراشیدن شارب آنها به اجبار، حکم اعدام برخی از یارسان‌های "آوج تپه میاندوآب" و همینطور حکم اعدام "یونس آقایان" و جلوگیری از برگزاری مراسم یادبود "سید خلیل عالی‌نژاد" و ممانعت از تحقیق و تفحص در مورد قتل وی، تنها نمونه‌هایی از ظلم رواشده به پیروان این دین است. اجازه ندادن به چاپ کتب مقدس یارسان و به جای آن نشر کتب کاملاً انحرافی توسط نویسندگان غیر یارسانی و غیر متخصص و حمله روزنامه‌های حکومتی به دین یاری که نمونه‌ی آن در روزنامه‌های کیهان، جمهوری اسلامی و فرهیختگان و سایت‌های وابسته به دولت و مراکز دینی دیده می‌شود و با نسبت دادن دین ضاله به آیین یارسانی و صدور فتوا مبنی بر نجاست و کافر پنداشتن پیروان، عرصه بر مردم یارسان تنگ‌تر کرده و محل‌های مقدس را جایی برای تجمع ضد انقلاب و اعضای گروهک پژاک و محل خرید و فروش سلاح و مشروبات عنوان می‌کنند.
در خصوص خاستگاه جامعه‌ی یاری نظرات متفاوتی وجود دارد برخی آن را برگرفته از ادیان مهرپرستی، زرتشتی و مانوی می‌دانند گاه آن را ساختگی دانسته که در برابر اسلام قد عَلَم کرد و بسیاری هم آن را شاخه‌ای از تشیع می‌دانند. اما آنچه که مشخص است دین یاری کاملاً مستقل از ادیان دیگر است و احترام کامل به پیروان دیگر ادیان را در کارنامه‌ی خود دارد. دارای کتاب مقدس به زبان کُردی، پیامبر و آیین دینی خاص خود است و نماز نمی‌خوانند و روزه هم تنها سه روز است- آن هم به واسطه‌ی احترام به سلطان سهاک و یارانش که به دلیل فرار از تعقیب دشمنان در غاری پنهان شدند و سه روز چیزی نخوردند- و همینطور به معاد آنچنان که در ادیان ابراهیمی مطرح است اعتقادی نداشته و زندگی بعد از مرگ بر اصل "دونادون" استوار است شاید نزدیکترین واژه به آن تناسخ باشد. از نظر پیروان یارسان و بر اساس سروده‌های مقدس، ریشه‌ی آن به خلقت بشر برمی‌گردد زمانی که حضرت حق با مقربین درگاهش پیمان الست با عنوان بیاوبس ازلی بست و با این عقیده تمام سرچشمه‌ی تمام ادیان از آیین یاری گرفته شده است. یارسانیان نه تنها دارای دین، زبان، موسیقی و فرهنگ مستقل هستند بلکه دارای تقویم و گاهشمار مختص به خود نیز هستند تقویمی آن را تقویم کُردی سلطانی و یا کُردی گورانی می‌گویند.
اصول یاری بر چهار پایه استوار است "راستی"،"پاکی"،"نیستی" و"ردا"، که نیستی وحدت وجود است و ردا یاری رساندن به دیگران ولو غیر یارسانی باشد. پیام آیین یاری و مردم یارسان که در کتب مقدس به جد تاکید شده است برابری و آزادی تمام انسان‌ها، منع ستمگری و ستم‌پذیری و برده‌داری، خدمت به تمام انسان‌ها فارغ از تفاوت‌ها و تمایزات، دوستی با جوامع بشری، احترام به عقاید دیگران و.... می‌باشد.
مشکل بزرگ دیگر البته از نظر نگارنده سطور، چتر عنوان کُردی است که بر آن سایه افکنده است متأسفانه بسیاری از تحصیلکرده‌های یارسان با استفاده از کُرد بودن آیین یاری سعی در کمرنگ کردن دین یاری داشته‌اند و بیشتر مساله کُرد بودن آن پررنگ شده و حتی گاهی زیر لوای احزاب سیاسی کُرد رنگ باخته است و اخبار ظلم به پیروان یارسان با عنوان ظلم به ملت کُرد خودنمایی می‌کند، تشکیل سازمان‌های فراوان یارسان با رنگ و بوی غلیظ کُردی هرگز اجازه‌ی رشد و نمو را به این آیین مستقل نخواهد داد و البته نمی‌توان منکر شد که یارسان با کُرد پیوند ناگسستنی دارد.
ناگفته نماند که متأسفانه سستی و اهمال بزرگان این آیین هم خود از مشکلات جدی است. از بدو پیدایش آیین یاری، جهت در امان ماندن دین و مکتوبات و سروده‌های آن و همینطور ترس از جان، پیروان متوسل به سیاست "سرمگو" شدند تا با مخفی نگاه داشتن اسرار خود از گزند دشمنان در امان بمانند و بر این اساس دفتر مقدس یاری بدون انتشار در دست عده‌ی خاصی باقی ماند و بعدها تا الان هم متأسفانه اجازه‌ی چاپ پیدا نکردند و سیدها و بزرگان دین هم متأسفانه جهت انتشار و آموزش آن به نسل‌های بعدی تلاش جدی نکردند امروزه هم در صورت پی‌گیری و دسترسی به منابع با همان پاسخ سرمگو مواجه خواهی شد و این باعث گردیده که جوانان مشتاق به تحقیق در این زمینه به مشکل برخورده و چه بسا افراد محدودی با سلطه بر آن، گاه و بی‌گاه با برداشت‌های به دور از واقع و افراط و تفریط در تفاسیر نتوانند چهره‌ی واقعی آن را به نمایش بگذارند و با تأسف شاهد روی گردانی جوانان از دین یاری و بعضاً روی آوردن به ادیان دیگر هستیم.
گرایش مردم یارسان به اصلاح مملکت به دور از خشونت بر بسیاری پوشیده نیست و با مناسب دیدن شرایط استقبال خوهند کرد اعلام حمایت جامعه‌ی یارسان از کاندیداتوری مهدی کروبی با شعار تغییرات از نشانه‌های بارز آن است که پس از نتایج انتخابات جوانان یارسانی در کنار دیگران اعتراض خود را نشان دادند که تهدید، آزار، زندانی و شکنجه و حتی مرگ از آثار آن بود شهادت جوان مبارز و دانشجوی یارسانی " کیانوش آسا" شاهدی بر این مدعاست.
در این میان عده‌ای هم با پرداخت هزینه‌های بسیار و به امید آزادی چاره‌ای جز خروج از کشور و پناهنده شدن در کشورهای دیگر نداشتند که کشورهای اسکاندیناوی میزبان بیشترین پناهندگان یارسانی است اما در خارج از ایران هم متأسفانه دولت‌ها روی خوش به پناهندگان یارسانی نشان نمی‌دهند و متأسفانه بدون هیچ اطلاعات و مطالعه‌ای مشکلات ایجاد شده برای پیروان یارسان را نادیده می‌گیرند، خطر دیپورت چند نفر از پیروان یارسان در سوئد از آن جمله است و جای تاسف آنجاست که با تلاش بسیاری محققین یارسانی در شناسایی یارسان به جامعه‌ی بین‌الملل علی الخصوص سازمان‌های حقوق‌بشری تا به حال زیاد موفقیت‌آمیز نبوده و در گزارش‌های خود از آوردن نام جامعه‌ی یارسان به عنوان اقلیت دینی که مورد جفا واقع شده حذر می‌کنند و با وجود دیدارهای بسیار با آقای احمد شهید متأسفانه فقط و فقط یکبار نام یارسان آورده شده و نگاه ما به سه نقطه –و غیره -بعد از اقلیت بهایی‌هاست.
اعتقاد به مسایل حقوق‌بشری بدون شک نقطه اشتراک تمام روشنفکران و نویسندگان آزاد اندیش ایرانی است و انتظار مردم یارسان از فعالین مدنی و حقوق‌بشری این است که با شناخت از جامعه‌ی یارسان و مشکلات پیش روی آنها و از نقطه‌نظر حقوق‌بشری با این جامعه همراهی کنند و در شناساندن مشکلات این قشر به دیگران گامی موثر بردارند و در نوشته‌های خود آن را در زمره‌ی اقلیت‌های دینی مورد ستم در ایران به حساب بیاورند تا شاید حاکمان خفته ایران آگاه شوند و عرصه را به مردم یارسان تنگ‌تر نکرده و جوانان را راهی دیار غربت نکنند و در خارج از ایران هم سازمان‌های حقوق‌بشری را به پذیرش آن به عنوان اقلیت دینی مجبور کرد تا شاید چراغی و کور سو امیدی برای پیروان آیین کهن یاری روشن شود.
منابع و مآخذ:
در زمینه‌ی یارسان منابع قابل اتکایی وجود ندارد و کتاب‌هایی که در ایران به چاپ می‌رسند و بنا به دلایلی که در مقاله ذکر شد نمی‌توان انتظار داشت که مطالب آن‌ها دقیق باشند و تنها مرجع موثق همان کتاب مقدس یارسان به نام "دفتر دیوان گه‌وره" به زبان کُردی گورانی و به صورت نظم است که با مطالعه‌ی دقیق آن می‌توان به حقایق دین یاری پی برد و لازم به ذکر است که در دوره‌ی تاریخی چهارم یارسان کلام‌ها و سروده‌های جعلی زیادی به رشته تحریر درآمد و تشخیص منابع درست کاری دشوار است و متأسفانه در برخی نقاط با تکیه بر آثار مذکور شاهد از بین رفتن چهارچوب اصلی آن و افراط و تفریط در مسایل فرعی هستیم و افزون بر آن فضای خفقان کشور هم مانع تلاش جدی محققین جهت روشنگری شده است.
گرد آورنده: غلامرضا شاهمرادی
 (2

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر