تفسیر سیاسی هفته
نوشته: منشه امیر
بحران سوریه، فرصت طلائی ملت ایران است
چند ماه و چند هفته ای است که سران حکومت ایران یقه می درانند و موی ِ سر از روی اضطراب می کنند که بالاخره سرنوشت بشار اسد چه خواهد شد.
سخت نگرانند که برافتادن اسد موجب دلگرمی مردم ایران شود، که سه سال تمام است در انتظار لحظه مناسبی هستند که دوباره به پا خیزند و این رژیم پر مدعا ولی نالایق و ناتوان را از کرسی قدرت به پایین پرتاب کنند – و این، در کنار پیامد مهم دیگر و آن فرو ریختن تنها تکیه گاه رژیم تنها مانده ایران در صحنه بین المللی است.
حالا دیگر یقه درانی آن ها به سوگ و شیون مبدل شده است، زیرا 48 تن از مأموران سپاه پاسداران هم در سوریه به تله افتادهاند و کوس رسوائی آنان بر سر بام زده شده و دیگر قابل انکار نیست.
ابتدا گفتند که این افراد "زائران غیرنظامی" بوده اند که بدون اجازه دولت و خودسرانه به زیارت زینبیه در حومه دمشق رفته اند.
ولی بعد که ارتش آزاد سوریه کارت شناسائی همه آنان را در تلویزیون نشان داد، که بی تردید ثابت می کند که آن ها افراد سپاه پاسداران هستند، حالا ادعا می کنند که این ها "پاسداران بازنشسته" هستند و برای زیارت رفته بودند.
دم خروس از زیر عبایشان به خوبی پیداست – زیرا چگونه ممکن است در همان حالی که نبردهای خونین در دمشق جریان دارد، آن ها زائر به زینبیه بفرستند – حتی اگر از "بازنشستگان" سپاه پاسداران باشند!
از دیر باز مسلم بود که حکومت ایران از طریق سپاه سرکوبگر پاسداران، بالاترین یاری را به رژیم بشار اسد می رساند، تا هر چه بیشتر مسلمان سوری بکشد، تا شاید بتواند غائله را فرو نشاند.
بارها از حضور مأموران، افسران و حتی فرماندهان ارشد سپاه در سوریه سخن رفت.
مسلم بود که حکومت ایران مرتباً اسلحه می فرستد. ولی اعزام مأموران مسلمان کش نیز از دید ناظران پنهان نماند و افراد ارتش آزاد سوریه هم آن را می دانستند و چند بار توانستند شماری از این مأموران را به دام اندازند:
در شهر حمص هفت تن از مأموران ارشد سپاه پاسداران اسیر شدند که رژیم ادعا کرد این ها "مهندس برق" بوده و مأموریت ساخت نیروگاهی را داشته اند.
چند نفر از آنان را اوپوزیسیون سوریه به درخواست دولت ترکیه آزاد کرد، تا متقابلاً گروگان های ترک در دست ارتش سوریه آزاد شوند. ولی چند تن دیگر همچنان اسیر هستند و از سرنوشت آنان خبری در دست نیست.
در موردی دیگر سه راننده کامیون ایرانی، که برای ارتش سوریه اسلحه حمل می کردند، به دام افتادند.
در موردی دیگر، 22 زائر ربوده شدند که وقتی مسلم گردید غیرنظامی هستند آزاد گردیدند.
ولی اکنون 48 تن از مأموران سپاه پاسداران به اسارت درآمده اند، که نشانی از ماهیت دخالت های فزاینده رژیم ایران در کشاکش سوریه، و تلاش آن برای نجات رژیم لرزان بشار اسد است.
اگر اینان، آن گونه که حکومت ادعا می کند، واقعاً بازنشسته بودند و مأموریتی نداشتند، حکومت این گونه به دست و پا نمی افتاد ودست به دامان ترکیه و قطر و عربستان سعودی و اردن و حتی "آمریکای جهانخوار" نمی شد.
مگر سرنوشت محمد جواد تندگویان وزیر نفت حکومت در دوران جنگ هشت ساله را فراموش کردیم که به اسارت ارتش عراق درآمد و رژیم برای بازپس گرفتن او کوچک ترین تلاشی نکرد و حاضر نبود هیچ بهائی بپردازد.
مگر سرنوشت آن چهار مأمور حکومت در اوج جنگ داخلی در لبنان را فراموش کرده ایم که به اسارت فلانژهای مسیحی درآمدند و بلافاصله تیرباران شدند و رژیم به مدت چندین سال هیچ تلاشی برای روشن شدن سرنوشت آنان نکرد – تا موقعی که اسرائیل احتمال داد که رون آراد کمک خلبان اسیر در لبنان به ایران برده شده و حکومت می خواست به اصطلاح به "ضد حمله" علیه اسرائیل دست بزند!
حکومت ایران برای نجات حکومت بشار اسد و جلوگیری از فروپاشی آن، به اسلحه رسانی و دادن پول و اعزام حزب الهی و سپاهی به دمشق به هدف کشتن مسلمان سوری بسنده نمی کند، بلکه برای آن که جانی به تن نیمه مرده رژیم حزب بعث بدهد، یک کنفرانس بین المللی نیز در تهران برگزار می سازد که دقیقاً آب در هاون کوبیدن بود.
دو کشور اصلی در این کنفرانس، در کنار رژیم ایران، حکومت های چین و روسیه بودند که به صورت پیگیر در طول ماه های دراز هرگونه تلاش بین المللی در شورای امنیت را برای برکناری رژیم بشار اسد و به روی کار آوردن یک حکومت مردمی در سوریه به بن بست کشانیدند و عامل اصلی ادامه کشتارهای خونین در سوریه بوده و هستند.
در کنارآن ها، نمایندگان زیمبابوه، بنین، سریلانکا، کوبا، موریتانی، بلاروس و حماس و حزب الله نشسته بودند که کارنامه آنان را همگان می شناسند.
این تلاش عاجزانه تا چه حد می تواند در تحکیم موقعیت بشار مؤثر باشد؟ بی تردید، هیچ!
ولی حکومت ایران باید از هر راهی به بشار دلگرمی دهد.
به او دلگرمی می دهد که همچنان آدم بکشد، مسلمان بکشد، شهرها را بر سر شهروندان با توپ و تانک خود ویران کند.
جان آدمی چه ارزشی دارد؟ مهم آن است که این خونریزی ها جلوی سقوط رژیم را بگیرد! و از این رو، از تأیید کامل حکومت ایران برخوردار است.
رژیم در تهران خود خوب می داند که اسد رفتنی است – ولی از تلاش باز نمی ایستد.
احساس می کند که دنیای اسلام علیه رژیم ایران دست اتحاد داده است.
تا دیروز آخوند خمینی آرزو داشت که جهان اسلام را به رهبری خود متحد سازد. ولی اکنون جهان اسلام علیه رژیم ایران و حکومت حزب بعث خاندان اسد در سوریه دست اتحاد داده است.
عربستان که دل خونی از فتنه گرهای رژیم ایران دارد، وخود را "خادم حرمین شریفین" می داند، همراه با امیرنشین قطر پول های کلان در اختیار شورشیان می گذارند.
ترکیه نیز پایگاه و اسلحه به شورشیان می دهد و از نظر استراتزیک به آنان یاری می رساند.
حکومت ایران تهدید کرده است که اگر کشورهای خارجی به سوریه و ارتش خون آشام اسد حمله برند، دنیا را به آتش خواهد کشید و اسرائیل را نابود خواهد کرد. (گنه کرد در بلخ آهنگری، زشوشتر زدند گردن مسگری). مگر اسرائیل جز آن که ساکن نشسته و نظاره گر اوضاع است، واکنشی نشان داده که حکومت ایران آن را (به غلط) دیوار کوتاه تلقی می کند؟
بعد خود بشار اسد هم تهدید می کند که در صورت دخالت نظامی خارجی، به جنگ افزار شیمیائی و میکربی روی خواهد آورد – یعنی، از یک سو تأیید می کند که با زیر پا گذاشتن تعهدات بین المللی سوریه، جنگ افزار شیمیائی و میکربی تولید کرده – و دوم آن که از کشتار خود شهروندان مسلمان سوری با بمب میکربی و یا سلاح شیمیائی روی گردان نیست.
این است اسلام آنان، میهن دوستی آنان و بشر دوستی آنان! (اصلاً چگونه می شود آنان را "آدمی" نامید؟)
حکومت ایران سخت نگران اوضاع است. اگر رژیم سوریه بیفتد، دنیا از سه جهت بر سر رژیم ایران خراب خواهد شد:
اول) ملت ایران خواهد دید که حتی خونریزترین رژیم ها نخواهد توانست در برابر پیکار و جانبازی مردم دوام آورد.
درست است که خیزش مردم در سوریه از یک سال و نیم پیش آغاز شده و تا کنون بیش از بیست هزار قربانی داشته و هنوز به انجام نرسیده است.
ولی پایان این شب سیه، سفید است و رژیم بشار اسد کشتی به گل نشسته ای را ماند که همگان از آن می گریزند: خواه سرباز باشد، افسر باشد، امیر ارتش باشد و یا نخست وزیر!
این واقعیت، ملت ایران را دلگرم خواهد ساخت که از قربانی ها نترسد و با پایمردی به میدان آید و با خون خود آینده فرزندان خویش را نجات دهد.
دوم) در عرصه بین المللی، سوریه رگ حیات رژیم ایران، و برای روزی که ناچار به فرار شوند، حیاط خلوت آنان است – که اگر رژیم بشار فرو افتد، ارتباط با حزب الله بسیار دشوار خواهد شد و رژیم ایران نزدیک ترین پایگاه خود را در همسایگی اسرائیل از دست خواهد داد و حتی ارتباط با حماس و جهاد اسلامی آزادی فلسطین و دیگر گروه های ترور در منطقه نیز به شدت مشکل خواهد گردید.
اکنون دیگر خود رژیم به فرود افتادن حتمی بشار پی برده و علناً می گوید که در تلاش برقراری تماس با اوپوزیسیون است، تا شاید بتواند روابطی را با آنان پایه گذاری کند – که در آینده بتواند اساس ارتباطات متقابل باشد.
ولی اوپوزیسیون سوریه این دعوت را رد کرده، و همان گونه که به بشار اسد اعتماد ندارد و از هر گونه توافق با او دوری می جوید، رژیم ایران را نیز دروغگو و غیرقابل اعتماد می داند – و این تلاش رژیم برای گفتگو با اوپوزیسیون سوری، همان آب در هاون کوبیدن است.
سوم) از همه دردناک تر برای رژیم ایران، این واقعیت است که شیوه رفتار حکومت در طرفداری بی چون و چرا از ادامه جنایت بشار اسد، موجب نفرت جهان اسلام نسبت به آخوندهای حاکم بر ایران گردیده است.
خمینی گفته بود که می خواهد دنیای اسلام را به دور خود متحد کند. ولی اکنون ترکیه و عربستان و قطر و دیگران به یکدیگر دست اتحاد می دهند تا حکومت ایران را به زاویه بکشانند و تلاش های فتنه گرانه آن را خنثی کنند.
سالیان دراز حکومت ایران کوشید مردم عربستان و امیرنشین ها و دیگر کشورها را علیه حاکمان اهل تسنن بشوراند و حکومت ها را به این امید براندازد که خود بتواند جایگزین آنان شود. ولی شکست خورد – و حالا سران زخم خورده عرب فرصت یافته اند که از رژیم ایران انتقام بگیرند.
تهدیدهای حکومت ایران برای بستن تنگه هرمز و قطع صدور نفت، بر شدت این تنفر عربی علیه رژیم اسلام نمای ایران افزوده است و بهای آن را خود این حکومت بالاخره خواهد پرداخت.
* * *
تمام آن چه گفته شد، روزنه امیدی به روی ملت آزادی طلب ایران می گشاید.
مردم می بینند که اکنون نه تنها دنیای غرب علیه برنامه های اتمی رژیم ایران بسیج شده و تحریم های اقتصادی روز به روز شدیدتر می شود و موقعیت حکومت در صحنه جهانی لرزان تر می گردد؛
و نه فقط گرانی و تورم و سوء مدیریت و بی کفایتی و بی لیاقتی سران رژیم موجب شدیدترین بحران اقتصادی در تاریخ حکومت 34 ساله گردیده است،
بلکه کشورهای عرب همسایه نیز علیه رژیم ایران دست اتحاد به یکدیگر می دهند، که مفهوم آن آمادگی بیشتر آنان برای دادن پایگاه فعالیت به اوپوزیسیون ایرانی می باشد.
اگر درگذشته ترکیه افراد اوپوزیسیون ایران را بازداشت می کرد و آن ها را به رژیم تحویل می داد، اگر عربستان و قطر و دیگر امیرنشین ها امکان نمی دادند که اوپوزیسیون ایرانی در آن ها شکل بگیرد، اکنون آمادگی هر نوع کمکی را دارند، که این برای مردم آزادی طلب ایران فرصت های تازه ای به دنبال می آورد، که می تواند امیدهای جدیدی بدهد.
این را رهبری اوپوزیسیون ایرانی باید به خوبی به آن توجه داشته باشد!
اورشلیم: 21 امرداد 1391 – 11 اوت 2012
----------------
* سخنگوی ارتش اسرائیل ورود شماری از نیروهای نظامی اسرائیل به صحرای سینای در شمال مصر را که از بامداد امروز صورت گرفته است، تأیید کرد و گفت: حضور این نظامیان برای مقابله با رخنه غیرقانونی مهاجران آفریقایی به خاک اسرائیل و جلوگیری از نزدیک شدن آنها به مرز است. خبرگزاری "اسوشیتدپرس" نوشته است که حضور نیروهای اسرائیلی در صحرای سینای ظاهرا با موافقت و حمایت دولت و ارتش مصر صورت گرفته است؛ هرچند که یک مقام نظامی مصری که خواسته است نامش برده نشود، به اسوشیتدپرس گفت که خبر حضور نظامیان اسرائیلی در صحرای سینای درست نیست.
* پرزیدنت محمد مرسی، رییس جمهوری جدید اسلامگرای مصر، خود روز جمعه برای دومین بار در حال بازدید از مناطق مرزی صحرای سینای گفت: مصر انتقام خون مرزبان های خود را که شامگاه یکشنبه گذشته کشته شدند، از عوامل آن خواهد گرفت.
* ایالات متحده آمریکا در کنار برقراری تحریم های جدید علیه گروه حزب الله لبنان به خاطر حمایت عملی از رژیم سرکوبگر بشار اسد در سوریه، هشدار می دهد که حزب الله ممکن است که برای کاستن از "فشار جهانی" بر دو حامی خود، رژیم های ایران و سوریه، به اقدامات تروریستی در نقاط مختلف جهان دست بزند. آقای دانیل بنجامین، همآهنگ کننده مبارزه با تروریسم در وزارت خارجه آمریکا شامگاه آدینه گفت که حزب الله و ایران همچنان از بزرگترین تهدیدها در زمینه تروریسم جهانی هستند. آخرین اقدام تروریستی مشترک حزب الله و ایران، ماه گذشته در شهر بورگاس در کشور بلغارستان انجام شد.
* در سوریه، ارتش آن کشور امروز مدعی کسب "پیروزی های جدیدی" در شهر "حلب"، پایتخت اقتصادی و نبض تپنده تجاری آن کشور شد؛ ولی تأکید کرد که عملیات گسترده خود را تا پاکسازی کامل شهر از نیروهای مخالف مسلح که آنها را "ارهابیون" (تروریست ها) می نامد، ادامه خواهد داد. تلویزیون دولتی سوریه نیز در طول امروز مدعی بود که منطقه مهم "صلاح الدین" در حلب به کنترل دوباره ارتش درآمده است و ارتش اکنون تمرکز خود را متوجه منطقه "السکری" در حلب کرده است. درگیری های شدید، ویرانی های شدیدی بر جای نهاده است و گزارش ها حاکی است که تنها در طول روز جمعه، 180 نفر دیگر بر شمار کشته ها افزوده شدند. در حالی که مخالفان می گویند که ارتش وفادار به بشار اسد بوده است که به قلعه تاریخی و باستانی حلب حمله کرد و با تجهیزات سنگین نظامی، این قلعه قدیمی را مورد حمله قرار داد، اما حکومت اسد مدعی است که مخالفان مسلح عامل این لطمه به این مکان باستانی و پر ارزش بوده اند. در هر حال، قلعه باستانی حلب، یادآور حمله طالبان به اماکن تاریخی افغانستان، و از جمله نابود کردن مجسمه های بودا در شهر بامیان افغانستان، در زمان تسلط طالبان بر آن سرزمین است.
* همزمان با ادامه نبردهای داخلی در سوریه و در حالی که آمریکا نیز از ریشه گرفتن "القاعدة" در سوریه نگران شده است، خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده برای بررسی آخرین تحولات مرتبط با سوریه، امروز به ترکیه رسید و بلافاصله با آقای احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه به گفت و گو نشست. آن دو در پایان این مذاکرات در یک نشست خبری، بر لزوم حمایت از مردم سوریه تأکید کردند. خانم کلینتون در حالی به ترکیه رفته است که در هفته های اخیر، نشانه های بیشتری از حمایت علنی ترکیه از مخالفان حکومت اسد دیده می شود؛ امری که موجب ناخشنودی عمیق جمهوری اسلامی ایران است. در برخی گزارش های روزهای اخیر گفته شد که ایران به ترکیه نیز نسبت به عواقب این اقدامات خود هشدار داده است؛ مهم ترین تهدید علنی از زبان سرلشگر بسیجی فیروزآبادی بیان شد که گفت: ترکیه، عربستان و قطر به خاطر حمایت از مخالفان اسد، مجازات خواهند شد.
* تحرکات دیپلماسی هیلاری کلینتون در ترکیه و منطقه در حالی از امروز آغاز شد که یک تحول میدانی وخیم، دیشب صدرنشین گزارش های جنگی مرتبط با سوریه شد؛ درگیری های مسلحانه مرزی میان سپاهیان سوریه با نیروهای مرزی اردن. پادشاه اردن، ملک عبدالله دوم چهارشنبه شب گذشته در مصاحبه ای با یک شبکه مهم تلویزیونی آمریکایی گفته بود که سوریه احتمالا تجزیه می شود و اسد در صدد تشکیل یک منطقه از علوی های حامی خود است؛ امری که می تواند نبردهای داخلی در سوریه را تا سال های سال طولانی کند.
* وزیر خارجه ایالات متحده امروز در ترکیه گفت: تحریم های جدیدی که آن کشور علیه ایران، سوریه و حزب الله لبنان وضع کرده، به منظور گسستن پیوند میان این سه عضو محور شرارت است.
* سفیر ایران در دمشق، آقای محمد رئوف شیبانی گفت که در پی به گروگان گرفته شدن 48 تبعه جمهوری اسلامی در سوریه، اکثریت ایرانیانی که در سوریه بودند، آن کشور را ترک کرده اند.
* مدیر کل امور بین الملل دفتر ریاست جمهوری ایران، آقای محمد رضا فرقانی بار دیگر تأکید کرد که محمود احمدی نژاد، خود شخصا در نشست ویژه کشورهای اسلامی که قرار است این هفته در مکه برگزار شود شرکت می کند. در این نشست قرار است که بحران سوریه مورد بررسی قرار گیرد.
* چند زمین لرزه نسبتا قدرتمند عصر امروز شمالغرب ایران را لرزاند. این زمین لرزه ها به قدرت های چهار و هفت دهم تا شش و سه دهم در مقیاس ریشتر، در استان های آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی احساس شد. مرکز بیشتر لرزه ها، در شهر اهر بود ولی شدت آن به حدی بود که تبریز را نیز به شدت لرزاند و در ارومیه نیز احساس شد. ارتباطات تلفنی و برق در اهر و تبریز قطع شده است. رییس اورژانس ایران اعلام کرده که تیم های ارزیاب از استان اردبیل به تبریز و اهر فرستاده شده اند. بر اساس گزارش ها، دستکم 40 تا 50 تن در اثر این زمین لرزه ها کشته شده اند و 400 تن زخمی گشته اند و در استان آذربایجان شرقی، ستاد بحران تشکیل شده است. تا این لحظه از سه استان دیگر درخواست کمک شده است. نظر به ابعاد زلزله، احتمال دارد شمار قربانیان افزایش پیدا کند.
* ایالات متحده می گوید "چشم هایی" درون برنامه اتمی ایران دارد که اگر جمهوری اسلامی به پیشرفت چشمگیری در برنامه هسته ای خود در جهت ساخت جنگ افزار برسد، دولت واشنگتن از آن آگاه خواهد شد. این اظهارات را سخنگوی کاخ سفید، آقای جی کارنی شامگاه جمعه و پس از آن بیان کرد که روز پنجشنبه، وزیر دفاع اسرائیل گفت: پرزیدنت اوباما اطلاعات جدیدی از دستگاه های امنیتی آمریکا دریافت داشته، که نشان می دهد حکومت ایران بسیار به ساخت سلاح اتمی نزدیک شده است.
* نخست وزیر اسرائیل، آقای بنیامین نتانیاهو از دبیرکل سازمان ملل متحد، آقای بان گی مون درخواست کرد که برای شرکت در نشست سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به تهران نرود؛ چرا که به گفته او، "جای دبیرکل سازمان ملل در تهران نیست" و اگر آقای مون به ایران برود، "اشتباهی هولناک" مرتکب خواهد شد.
* خانم شلی یخیموویچ، رهبر حزب کارگر در اسرائیل، "نگرانی" خود را از "نداهای جنگ طلبانه ای" که از دفاتر بنیامین نتانیاهو و اهود باراک در مورد توجیه یک حمله نظامی به تأسیسات هسته ای ایران بلند شده است، ابراز داشت. او دیشب در مصاحبه با شبکه های تلویزیونی بزرگ کشور، گفت: این که نخست وزیر گفته است که تنها کادر سیاسی حق تصمیم گیری نهایی در خصوص عملی کردن حمله را دارد، درست است؛ اما این که نتانیاهو و باراک گوش خود را برای شنیدن نظرات و ارزیابی های مقامات امنیتی کنونی و پیشین بسته اند، رفتاری غیر مسئولانه است.
* معاون نخست وزیر اسرائیل، آقای سیلوان شالوم خواهان آن شد که جامعه جهانی "بدون فوق وقت" بانک مرکزی ایران را به طور کامل تحریم کند. گفتنی است که جامعه جهانی از قصد خود در موارد پیشین برای تحریم بانک مرکزی ایران عدول کرده است؛ هرچند که آمریکا بانک مرکزی ایران را به طور مستقل تحریم کرده است.
* رییس کل بانک مرکزی اسرائیل، پروفسور استانلی فیشر می گوید: ارزیابی این که عواقب اقتصادی احتمالی ناشی از حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران چه خواهد بود و اثرات این امر تا چه حد و تا چه زمانی عرصه اقتصاد اسرائیل را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد، برای وی مشکل است.
* روزنامه "جمهوری اسلامی"، چاپ تهران گزارش داد که معاون یکی از وزیران دولت در تهران، هدف سوء قصد قرار گرفته است.
* کاروان ورزشی ایران در المپیک لندن، با کسب یک مدال دیگر، شمار مدال های خود را به عدد 10 رساند و جایگاه چهاردهم خود را، بیش از پیش تثبیت کرد. این نخستین بار است که شمار مدال های ایران در المپیک، دو رقمی می شود. در این میان، ناظران گفتند که تبریک نگفتن رهبر رژیم ایران به مدال آوران در المپیک، به این دلیل است که هیچ یک از ورزشکاران، مدال خود را به او تقدیم نکرد.
* یک هفته پس از آتش سوزی مهیب در مجتمع پتروشیمی بندر امام در ایران، شمار قربانیان این رویداد در بزرگترین مجتمع پتروشیمی کشور، به 6 تن رسید.
* در ادامه سیاست تبعیض جنسیتی در دانشگاه های ایران، روزنامه "اعتماد" گزارش داد که گروهی از دانشجویان دختر رشته معدن در دانشگاه تهران، که برخی از آنها از دانشجویان نخبه در این رشته هستند، به دلیل سیاست های جدید وزارت علوم، از راهیابی به مقطع کارشناسی ارشد محروم شده اند.
* سازمان عفو بین الملل نسبت به احتمال اعدام قریب الوقوع یک زندانی سیاسی در ایران هشدار داد. این زندانی سیاسی، غلامرضا خسروی نام دارد و به گفته خانواده اش، قرار است تا چند هفته دیگر، 20 شهریور ماه به دار آویخته شود.
http://radis.org/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر